چند سوال در مورد دختر لر!
براي خواندن اين مطلب به اينجا برويد.
يا علي!
براي خواندن اين مطلب به اينجا برويد.
يا علي!
متاسفانه مدتی است که فرصت به روز کردن وبلاگ را نداشتم اما امشب به مناسبت شب بیست و دوم بهمن اومدم که هم به شما تبریک بگم و هم یه شعار جدید برا امسال پیشنهاد بدم که اگه خواستید تو راهپیمایی فردا استفاده کنید:
یا
حسین(ع)
یا
میرحسین
صحيفه امام جلد هفتم صفحه ۴۵۶:
اگر شما ديديد اين جمعيتهايي كه الان مشغول فعاليت هستند، جمهوري كه ميگويند «جمهوري» ميگويند يا جمهور دموكراتيك ميگويند يا جمهوري دموكراتيك اسلامي. اگر اينها جمهوري گفتند، اين همان معنايي است كه دشمنهاي ما ميخواهند، دشمنهاي ما از جمهوري نميترسند،از اسلام ميترسند، از جمهوري صدمه نديدند از اسلام صدمه ديدند.
صحيفه امام جلد هفتم صفحه ۴۵۷:
دشمن ما فقط محمد رضا خان نبود. هر كس مسيرش مسير اسلام نباشد دشمن ماست، با هر اسم كه ميخواهد باشد. هر كس جمهوري بدون اسلام را بخواهد دشمن ماست براي اينكه دشمن اسلام است. هر كس پهلوي جمهوري اسلامي «دموكراتيك» بگذارد، اين دشمن ماست. هر كس جمهور دموكراتيك بگويد اين دشمن ماست، براي اين كه اسلام را نميخواهد ما اسلام ميخواهيم. ما اين همه فداكاري كرديم... براي اين بود كه اسلام را ميخواستند.
صحيفه امام جلد اول صفحه ۱۶۷:
خميني را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد با سر نيزه نمي شود اصلاحات کرد. با نوشتن " خميني خائن" به ديوارهاي تهران که مملکت اصلاح نمي شود! ديديد غلط کرديد؟ ديديد اشتباه کرديد؟ خاضع به احکام اسلام شويد."
امشب مطلبی را برای درج در این پست قلمی کردم ولی در حین گشت و گذار اینترنتی به مطلب آقای "حامد طالبی" نویسنده وبلاگ "خبرنگار مسلمان" برخورد کردم که دیدم این مطلب به مراتب از مطلبی که من نوشته ام رساتر و به درد بخورتر است. پس تصمیم گرفتم که به جای نوشته خودم، نوشته آقای حامد طالبی را برایتان بگذارم. چون با او به شدت هم عقیده ام:
حامد طالبي نويسنده وبلاگ "خبرنگار مسلمان " در آخرين پست وبلاگ شخصي خود با عنوان "درباره مشايي و اقدامات احمدينژاد ... " به بررسي مسائل مربوط به انتصاب مشايي به سمت معاون اولي رييسجمهور و اتفاقات پس از آن پرداخته است كه متن آن در ذيل ميآيد:
مشهد بودم؛ تنها ساعتي از بامداد 26 تير گذشته بود كه خبر دادند مشايي معاون اول شده است. تا اذان صبح به دوستان زنگ زدم و اين پيشآمد ناگوار را تسليت گفتم.
با توجه به روحيهاي كه از احمدينژاد سراغ داشتم، ميدانستم كه از تصميمش عقبنشيني نميكند.
بعد ازماجراي الحاق سازمان حج و زيارت به گزدشگري و مخالفت صريح رهبري با اين اقدام مشايي و احمدينژاد، به صورت خصوصي با احمدينژاد صحبت كرده و گلايه شديد بچههاي حزباللهي را به او منتقل كرده بودم، اما پاسخ داد كه: "اينها القائات شيطاني است ".
با تكبر مشايي هم به خوبي آشنا بودم و ميدانستم كنار نميرود. چون به او هم چند روز بعد از انتخابات گفته بودم كه نبايد در دولت دهم باشي و با پوزخند پاسخ داده بود: "جاي من محكم است "
قبلا هم در مورد ماجراي دوست ناميدن اسرائيليها، قبل از آنكه اعتراضات بالا بگيرد، مشايي را كنار كشيده بودم و گفته بودم كه اين حرفت اشتباه است و نيروهاي حزباللهي بسيار گلايهمند هستند، اما با داد و هوار پاسخ داده بود: "به خاطر چند نفر كه نميشود مملكت را تعطيل كرد "
حالا در جريان معاون اول شدن مشايي، همه به شدت ناراحت بودند، اكثر خواص حامي احمدينژاد نگران و ناراحت بودند، حتي خود اعضاي هيئت دولت …
عدم توجه احمدينژاد به همه نگرانيهاي دلسوزانه، كار را به "آقا " رساند و آقا هم دستور دادند كه مشايي بايد برود اما آنچه نبايد اتفاق مي افتاد، اتفاق افتاد …
ماجراي اين روزهاي مشايي و احمدينژاد و عدم تمكين احمدينژاد به دستور رهبري و لحن نامههاي احمدينژاد و مشايي نكات و تحليلهاي فراواني دارد كه زياد به آنها پرداخته شده و ميشود و من نمي خواهم به آن نكات بپردازم، خلاصه حرفمان اين است كه …
ما هرچه داريم از ولايت و جانمان فداي "آقا "ست؛ حتي اصليترين علت حمايت ما از احمدينژاد هم به خاطر ولايتمداري او بود، چون بر خلاف خاتمي و هاشمي دست آقا را به نشانه ولايتمداري بوسيده بود؛ پس عدم اطاعت از رهبري و چنين لحني در مقابل وليفقيه زمان به هيچ وجه پذيرفتني نيست … كاش حداقل دست آقا را نميبوسيد تا انتظار ما از او به اندازه مقدار ولايتمداري روساي جمهور قبلي باقي ميماند …
ديگر به اختلاف نظرها در مورد اينكه واقعا مواضع و اقدامات مشايي خوب بوده يا بد، كاري ندارم اما نوع اقدامات و ادبيات احمدينژاد در نامهنگاريهايش به "آقا " و دهنكجي احمدينژاد به ارزشيهايي كه او را سركار آوردند، باعث شده كه نگاه من و ما به احمدينژاد ديگر آن نگاهي نباشد كه پيش از اين به او داشتيم …
در طول سالهاي گذشته چند بار عليه مشايي و اقدامات و اظهاراتش مطلب نوشته بودم اما اين بار عليرغم مخالفت شديد با اقدامات مشايي و حمايت بيجاي احمدينژاد، دستم به قلم نميرفت.
دستم به قلم نميرفت چون در اين مدت كوتاه بعد از انتخابات تلخيهاي زيادي به كاممان نشسته بود و تحمل تلخي روزافزون اين ماجرا را نداشتم…
اما حالا ديگر نوشتم چون تلخي نوشتن از خودخواهي احمدينژاد، قطعا كمتر از تلخي عدم فرمانبرداري از وليامر و وليفقيه زمان است …
حضور آقای هاشمی در نماز جمعه این هفته هیچ حسنی نداشت، لااقل این حسن را داشت که طبق پیش بینی ای که در پست قبلی هم داشتیم، عده ای را برای اولین بار به نماز جمعه آورد و این خودش واجد صواب و ثواب بسیاری است که باید بدین وسیله از ایشان تشکر شود.
در مورد سخنان ایشان، البته مطلب فراوان است که متاسفانه حقیر به واسطه کثرت مشغله فعلا فرصت پرداختن به آن ها را ندارم، اما برای این که از فیض حضور نماز اولی ها در جمعه این هفته شما هم حظّ بصری ببرید تصاویری از این نماز را برایتان قرار می دهم:
نماز وصل
من که نفهمیدم این خانم دارد از هاشمی حمایت می کند یا از او حمایت می خواهد!
نماز مُکَفَّش (یعنی با کفش)
ظاهرا شبکه های ماهواره ای که بخشی از برنامه های هفته گذشته شان آموزش نماز جمعه بوده، فراموش کرده اند که بفرمایند در هنگام نماز کفش هایتان را درآورید. البته شاید خودشان هم نمی دانسته اند!
این هم یک نماز وصل دیگر! البته کمی با انحراف قبله! شاید هم دیگران قبله را گم کرده اند!
طبق اعلام ستاد نماز جمعه تهران، نماز این هفته به امامت جناب آقای هاشمی رفسنجانی اقامه خواهد شد.
طبق روال طبیعی از هر چهار جمعه، یک جمعه نوبت به امامت آقای هاشمی می رسیده است. شنیده ها حاکی است که ایشان تلاش زیادی کردند که نماز قبل از انتخابات را اقامه کنند ولی ستاد نماز جمعه به واسطه حساسیت شرایط کشور از پذیرش درخواست ایشان که البته خارج از نوبتشان هم بوده، خودداری کرده است. نوبت آقای هاشمی جمعه بعد از انتخابات بود که در آن روز هم امام جمعه اصلی پایتخت (مقام معظم رهبری) نماز را اقامه کردند. باز هم شنیده ها حاکی است که قبل از این که حضور مقام معظم رهبری در آن روز مسجل شود، جناب آقای هاشمی قصد حضور در جایگاه امامت جمعه را داشته ولی این بار به خاطر شرایط بدتری که در کشور نسبت به قبل از انتخابات وجود داشته و نگاه های بسیاری به سوی ایشان معطوف بود و احتمال هر گونه درگیری در بین نمازگزاران می رفت، به توصیه مقامات امنیتی از آمدن خودداری کردند. هر چند بعدا با تصمیم به جای رهبری کسی از علت نیامدن آقای هاشمی سوالی نپرسید.
اما این جمعه طبق برنامه ای که چندین سال است اجرا می شود، باز نوبت آقای هاشمی است. برای کسانی که اهل نماز جمعه اند، این اتفاق، اتفاق خاصی نیست ولی برای کسانی که به دنبال مظلوم نمایی برای جبهه خودشان هستند، این اتفاق به گونه ای تفسیر می شود که گویا جناب آقای هاشمی قرار است این هفته از حبس خانگی خارج و به دانشگاه تهران بیایند. در حالی که همه دلسوزان مملکت پیش از این انتظار داشتند که ایشان موضع شفاف و روشنی در خصوص وقایع اخیر بگیرد ولی چنین نشد.
جمعه این هفته باز هم می تواند تهران آبستن حوادثی باشد. به احتمال بسیار زیاد این هفته دانشگاه تهران میزبان کسانی خواهد بود که تا به حال حتی از تعداد رکعات نماز جمعه هم چیزی نمی دانسته اند. کسانی که به بهانه حمایت از هاشمی (که همگان می دانند که آن ها نه دلشان برای هاشمی و نه برای موسوی و نه برای مملکت نمی سوزد!) حرکت های تحریک آمیزی از خود نشان دهند تا نماز گزاران واقعی را به عکس العمل واداشته و پس از یک آرامش نسبی، مجددا فضای پایتخت را متشنج کنند.
از سوی دیگر باید بسیار مراقب بود که کسانی در جبهه خودی با ناشی گری خود، آب به آسیای دشمن نریخته و موجبات بروز اتفاقات ناگوار نگردند.
و این همه مستلزم بیداری و هوشیاری یاران نظام و رهبر و مملکت است تا صحنه را خالی نکرده و به نااهل وامگذارند. چنین باد!
یا علی!
در این چند روز؛ تشویش اذهان عمومی به حدی رسید که تشخیص حق از باطل برای بسیاری دشوار می نماید. من به همه کسانی که در این زمینه تردید دارند، همچنین به کسانی که به خاطر تعلق خاطر به یک نامزد انتخابات، حاضر به شنیدن هیچ حرف حقی از کس دیگری نیستند، توصیه می کنم این نامه مفصل آقای مسعود رضایی را خطاب به آقای میرحسین موسوی مطالعه کنند. مبنای نگارش این نامه کاملا حقوقی است و از خط و نشان های سیاسی در آن ردی مشاهده نمی شود. فقط حوصله کنید و این مطلب را تا آخر بخوانید و تناقضات موجود در گفتار و رفتار برخی افراد را مشاهده کنید!
چند كلام با ميرحسين موسوي
جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي
باسلام و احترام، در پي انتشار نامه جنابعالي به شوراي نگهبان در شبانگاه 30/3/1388 حاوي دلايل مطروحه براي ابطال دهمين دوره از انتخابات رياست جمهوري، بنده نيز به مطالعه دقيق آن پرداخته و از آنجا كه محتواي اين نامه ذهنم را به خود مشغول داشت، بر آن شدم تا آنها را با جنابعالي در ميان گذارم و اميدوار باشم با دريافت پاسخهاي مستدل، بتوانم در مسير كشف حقيقت گام بردارم. در همين ابتدا نيز بايد بر اين نكته تأكيد ورزم كه بنده به هيچ وجه در پي اثبات يا رد صحت و سقم انتخابات نيستم چراكه اساساً در مقام و موقعيتي قرار ندارم كه توانايي بر اين كار داشته باشم. اين كار ساز و كار ديگري دارد كه در قانون مشخص است. اينك بدون مقدمهچيني بيشتر، به سراغ اصل مطلب ميروم.
نخستين نكتهاي كه در نامه جنابعالي به شوراي نگهبان توجه بنده را به خود جلب كرد، تأكيد بر ارائه "بخشي از حقايق و خلافكاريها " در اين نامه است. اين مطلب را هم در ابتداي نامه و هم در انتهاي آن مورد تأكيد قرار دادهايد. لذا براي بنده اين سؤال پيش آمد كه چرا جنابعالي در نامهاي كه هم براي اطلاع شوراي نگهبان و هم براي آگاهي دادن به افكار عمومي مردم ايران و هم به منظور ثبت در تاريخ نگاشتهايد، تنها به ارائه "بخشي از حقايق و خلافكاريها " بسنده كردهايد و نه تمام آنها؟ بنده هر چه فكر كردم نتوانستم دليل كتمان بخش ديگر اين حقايق و خلافكاريها را در نامهاي با اين درجه از اهميت، دريابم. لذا چنين به نظرم رسيد كه چه بسا اساساً بخش ديگري وجود نداشته باشد و هر چه هست، همين است، اما به دلايلي كه بر اهل نظر پوشيده نيست، جنابعالي لازم دانستهايد تا چنين بنماييد كه علاوه بر آنچه بيان ميداريد، مسائل بسيار ديگري نيز در زمينه ابطال اين انتخابات وجود دارد. ضمناً در آخرين جمله اين نامه فرمودهايد: "همه اين موارد به علاوه موارد فراوان ديگري كه در نامههاي قبلي اعلام شده در صورتي كه با اندك توجه به قوانين مورد بررسي قرار گيرد، از موجبات ابطال انتخابات در سراسر كشور ميباشد. " گفتني است كساني كه نامهها و اطلاعيههاي صادره از سوي جنابعالي و ستاد انتخاباتي شما و همچنين اخبار منتشره توسط سايت كلمه را دنبال كردهاند بخوبي ميدانند كه تمام آنچه پيش از اين نيز عنوان شده در اين نامه مورد اشاره قرار گرفته و نكته ديگري وراي اين موارد وجود ندارد.
اما پيش از ورود به بحث درباره دلايل و براهيني كه جنابعالي به طور مشخص براي ابطال انتخابات مطرح ساختهايد، جا دارد به اين جمله كه در مقدمه نامه خود آوردهايد اشارهاي صورت گيرد: "اينجانب به اقدامات خود جهت روشن شدن حقايق و احقاق (حقوق) مردم شريف ايران در چارچوب قانون اساسي و قوانين جاري ادامه خواهم داد. " تأكيد جنابعالي بر "قانون "، گذشته از آن كه جاي بسي خوشوقتي دارد، مبناي مشخصي را نيز در پيشروي همگان قرار ميدهد و از پراكندگي بحثها و استدلالها جلوگيري به عمل ميآورد و مردم شريف ايران نيز ميتوانند با در نظر داشتن اين ملاك و معيار، به قضاوت درباه نظرات بپردازند.
1- اولين دليلي كه جنابعالي براي ابطال انتخابات مطرح ساختهايد، چنين است: "پلمب صندوقها قبل از رأيگيري " و در اين باره چنين توضيح دادهايد كه چون "لازم است پيش از رأيگيري صندوقها بررسي كامل شده و از خالي بودن صندوق و نبودن آراي مشبوه اطمينان حاصل شود، به همين جهت تأييد خالي بودن صندوقها قبل از لاك و مهر آن در شعبه اخذ رأي مستلزم حضور و اطلاع نمايندگان ناظر كانديداها ميباشد كه اين مهم در اغلب شعبات اخذ رأي واقع نشده است. "
اين نظر جنابعالي داراي دو بخش است كه يك بخش آن درست و يك بخش آن نادرست است. بخش درست آن اين است كه اطمينان از خالي بودن صندوقها قبل از پلمب، بايد احراز شود و نحوه احراز آن نيز در ماده 29 قانون انتخابات رياست جمهوري چنين بيان شده است: "قبل از شروع رأيگيري بايد در حضور نماينده يا نمايندگان هيأت نظارت، صندوقهاي خالي، بسته و ممهور به مهر شعبه ثبتنام و اخذ رأي گردد و در صورتجلسهاي كه قبل از شروع رأيگيري انتخابات توسط اعضاي صندوق در محل اخذ رأي تنظيم ميگردد، نماينده يا نمايندگان هيأت نظارت شعبه مربوطه، تعداد صندوقها و خالي بودن آنها را گواهي نمايند و در صورتي كه در جريان رأيگيري نياز باشد كه صندوق را اضافه نمايند، بايد به همين ترتيب عمل نموده و صورتجلسه گردد. "
همانطور كه از اين ماده قانون مشخص است، پلمب صندوق رأي "مستلزم " حضور اعضاي صندوق و نمايندة هيات نظارت است. اين بدان معناست كه اگر به عنوان نمونه نماينده هيأت نظارت شوراي نگهبان در محل شعبه اخذ رأي حضور نداشته باشد، پلمب صندوق "غيرقانوني " است و در صورت حضور او به همراه اعضاي شعبه اخذ رأي - كه در ماده 47 قانون انتخابات و تبصره يك آن مشخص شدهاند - قانوناً ميتوان نسبت به رؤيت داخل صندوق و سپس پلمب آن اقدام كرد.
براساس آنچه بيان شد، بخش نادرست اولين دليل ابراز شده از سوي جنابعالي نيز مشخص ميشود بدين معنا كه قانوناً پلمب صندوق رأي "مستلزم " حضور نماينده كانديداها نيست. البته از نحوه نگارش اين بند پرپيداست كه جنابعالي خود نيز به اين مسأله اذعان باطني و حقوقي داريد چراكه براي اثبات مدعاي خويش به هيچ يك از مواد قانون انتخابات و حتي قانون الحاقيه "حضور نمايندگان نامزدهاي رياستجمهوري در شعب اخذ رأي " استناد نجستهايد، حال آن كه در دومين بند از دلايل خود، بصراحت و بدرستي تبصره 2 ماده واحده قانون حضور نمايندگان نامزدها در شعب اخذ رأي را مستند قانوني اظهار نظر خويش قرار دادهايد.
جنابعالي خود بخوبي ميدانيد كه مفاد ماده واحده مزبور، حكايت از "الزام " حضور نمايندگان كانديداها در محل شعبه براي پلمب صندوقها پيش از رأيگيري ندارد بلكه صحبت از "امكان " حضور آنان در ميان است: "ماده واحده - به موجب اين قانون هر يك از نامزدهاي رياستجمهوري به تنهايي و يا چند نامزد مشتركاً ميتوانند در هر يك از شعب اخذ رأي، اماكن استقرار دستگاه شمارشگر رايانهاي آراء و هيأتهاي اجرايي شهرستانها و بخشها، يك نفر نماينده داشته باشند. نمايندگان نامزدها ميتوانند در شعب اخذ رأي (ثابت و سيار) و اماكن استقرار دستگاه شمارشگر آراء بدون دخالت در انجام وظايف آنها حضور داشته باشند و در صورت مشاهده تخلف، مراتب را كتباً به ناظرين شوراي نگهبان و هيأت نظارت شهرستان و استان مربوطه و ستاد انتخابات كشور اعلام نمايند. حضور نمايندگان هر يك از نامزدها تا پايان اخذ رأي و شمارش و تنظيم صورتجلسات بلامانع است و ممانعت از حضور نمايندگان نامزدها در شعب اخذ رأي، اماكن استقرار دستگاه شمارشگر ممنوع بوده و جرم محسوب ميگردد و متخلف به مجازات مقرر شده در تبصره ماده 93 قانون انتخابات رياست جمهوري محكوم خواهد شد. "
از اين ماده واحده بروشني ميتوان دريافت كه اگر به هر دليل - صادر نشدن كارت، دير رسيدن نماينده كانديدا به شعبه اخذ رأي، عدم تعيين نماينده كانديدا براي برخي شعبات و يا حتي عدم اجازه ورود به وي هنگام پلمب صندوق - نماينده يا نمايندگان كانديداها به هنگام پلمب صندوق حضور نداشته باشند، اين پلمب "غيرقانوني " نيست و موجب ابطال صندوق مزبور نميگردد. حال آن كه اگر به هر دليل، نماينده هيأت نظارت شوراي نگهبان به هنگام پلمب حاضر نباشد، پلمب آن صندوق "غيرقانوني " محسوب ميشود.
بنابراين حتي بر فرض صحت كامل آنچه جنابعالي در نخستين بند از دلايل خود عنوان كردهايد "طبق قانون " نميتوان به اين دليل حكم به ابطال انتخابات داد.
2- دومين دليل جنابعالي براي درخواست ابطال انتخابات نيز در واقع بسط يافته همان دليل اول است. خوشبختانه در اين بند، شما با استناد به تبصره 2 ماده واحده قانون حضور نمايندگان نامزدها در شعب اخذ رأي، نوشتهايد: "وزارت كشور موظف بود تا 48 ساعت قبل از روز رأيگيري كارتهاي نمايندگان ناظر كانديداها را براي حضور به موقع آنان در محل شعبات اخذ رأي به آنان تحويل داده و ناظران را از محل مورد نظر مطلع نمايد، در حالي كه فرمانداريها و وزارت كشور به طور اساسي به اين تكليف قانوني عمل نكردهاند. " سپس جنابعالي 6 دليل را براي اثبات عدم عملكرد اساسي وزارت كشور به اين تكليف قانوني خود، برشمردهايد.
بنده ابتدائاً بيآنكه وارد مباحث و دلايل مطروحه جنابعالي و نيز پاسخهايي كه وزارت كشور در اين باره داده است بشوم، فيالجمله و بالكل موارد مطروحه از سوي جنابعالي را حمل بر صحت كرده و حتي به خود اين جسارت را ميدهم كه فرض كنم وزارت كشور حتي يك كارت براي نمايندگان جنابعالي صادر نكرده و لذا در هيچيك از شعب اخذ رأي، نمايندگان شما حاضر نبودهاند. از اين بالاتر كه ديگر امكانپذير نيست!
حال از جنابعالي استدعا دارم بفرماييد حتي با چنين فرض جسورانهاي، بر مبناي كدام ماده قانوني، خواستار ابطال انتخابات ميشويد؟ همانگونه كه خود نيز در بخش "سادساً " از بند دوم نامهتان نگاشتهايد، مطابق قسمت دوم ماده واحده مزبور "حضور نمايندگان هر يك از نامزدها تا پايان اخذ رأي و شمارش و تنظيم صورتجلسات بلامانع است و ممانعت از حضور نمايندگان در شعب اخذ رأي، اماكن استقرار دستگاههاي شمارشگر ممنوع بوده و جرم محسوب ميگردد و متخلف به مجازات مقرر شده در تبصره ماده 93 قانون انتخابات رياستجمهوري محكوم خواهد شد. " در اين بخش از قانون كه مورد استناد جنابعالي نيز واقع شده، به هيچ وجه سخن از ابطال انتخابات به واسطه وقوع اين جرم نيست بلكه مجرم - در صورت اثبات جرم - به مجازات ميرسد. اتفاقاً مشابه اين مسأله، بلافاصله در ادامه همين بند از قانون آمده است: "مسئولين شعب اخذ رأي موظفند از حضور افراد غيرمسئول در شعب اخذ رأي (افرادي كه در اين قانون و قانون انتخابات رياستجمهوري حضور آنها در شعب اخذ رأي پيشبيني نگرديده است) جلوگيري به عمل آورند. تخلف از اين موضوع جرم محسوب ميگردد و متخلف به مجازات مقرر شده در ماده 88 قانون انتخابات رياستجمهوري محكوم خواهد شد. " همانگونه كه پيداست هيچيك از اين بندهاي قانوني، فينفسه ناظر بر ابطال انتخابات - آن هم در سراسر كشور - در صورت وقوع اين جرمها نيست و لذا استناد جنابعالي به اين مفاد قانوني براي درخواست ابطال انتخابات صحيح به نظر نميرسد.
از طرفي، جنابعالي را به ماده 5 از آييننامه اجرايي قانون حضور نمايندگان نامزدهاي رياستجمهوري در شعب اخذ رأي ارجاع ميدهم كه ميگويد: "عدم حضور نمايندگان نامزدها در محلهاي قيد شده در ماده يك از اين آييننامه، مانع ادامه روند اجرايي انتخابات نيست. " همچنين در ماده نهم از اين آييننامه نيز آمده است: "نامزدها ميتوانند براي حضور در بيش از يك شعبه اخذ رأي يك نماينده معرفي كنند ولي عدم حضور وي مانع از شمارش آرا و ساير اقدامات قانوني نيست. "
در واقع بايد گفت از آنجا كه حضور نمايندگان نامزدها در پاي صندوقهاي رأي، به دلايل مختلف ممكن است تحقق پيدا نكند، حضور آنها در شعبه اخذ رأي، در هيچيك از قوانين موجود و آييننامههاي اجرايي آن به عنوان يك "ركن " صحت انتخابات قلمداد نشده، هرچند قانونگزار براي هر نوع مانع تراشي در راه حضور اين نمايندگان، مجازاتهايي تعيين كرده است.
اما گذشته از اين مباحث قانوني اجازه دهيد از زاويهاي ديگر نيز به بررسي اين ادعاي جنابعالي در مورد عدم عملكرد اساسي فرمانداريها و وزارت كشور به تكليف خود مبني بر صدور كارتهاي نمايندگان جنابعالي كه قاعدتاً بايد منجر به عدم حضور غالب اين نمايندگان بر سر صندوقهاي رأي شده باشد، بپردازيم.
براي پي بردن به حقيقت در اين زمينه، بنده سايت كلمه را كه رسماً به جنابعالي وابسته است، مورد استناد قرار ميدهم. در ساعت 11 و 46 دقيقه روز 22 خرداد، اين خبر از سوي سايت مزبور انتشار يافت: "انتخابات/ حضور نمايندگان صيانت از آراء در پاي صندوقهاي راي. 80 درصد از نمايندگان كميته صيانت از آراء ميرحسين موسوي موفق به حضور در پاي صندوقهاي رأي شدند. گزارش خبرنگار كلمه حاكي از حضور اگثريت نمايندگان كميته صيانت از آراء در پاي صندوقهاي رأي است. همين گزارش ميافزايد در زمان پلمب صندوقهاي رأي براي شروع رأيگيري، اين عده به محل پلمب راه داده نشدند. "
حال به خبر ديگري كه در ساعت 16 و 13 دقيقه روز 22 خرداد با تيتر: "رييس ستاد موسوي در خراسان رضوي مواردي از تخلفات را تشريح كرد " بر روي سايت كلمه قرار گرفته است توجه فرماييد: "حسين اميني روز جمعه با حضور در ستاد انتخابات استان خراسان رضوي در مشهد گفت: مهمترين تخلف صورت گرفته اين است كه قرار بود براي نمايندگان نامزدها در همان شعبهاي كه معرفي شدهاند، كارت صادر شود، اما كارت تقريباً همه نمايندگان ميرحسين موسوي عمداًيا سهواً در چهار شعبه بالاتر صادر شده است. "
اگرچه ميتوان از آنچه در اين خبر بيان گرديده چنين برداشت كرد كه براي تمامي نمايندگان جنابعالي در استان خراسان رضوي كارت صادر شده است اما بنده با رعايت احتياط، سخن رييس ستاد جنابعالي در استان خراسان رضوي را اين گونه تفسير ميكنم كه آن تعداد از نمايندگان شما كه برايشان كارت صادر شده، به شيوهاي بوده است كه ايشان متذكر شدهاند. اما مسأله اينجاست كه وقتي به متن خبر توجه كنيم متوجه ميشويم، آن تعداد از نمايندگان شما كه برايشان كارت صادر نشده است، به حدي كم بودهاند كه رييس ستاد جنابعالي در اين استان، اصلاً لزومي براي اشاره به اين مطلب نيز نميبيند. به عبارت ديگر اگر براي اكثريت نمايندگان شما يا حتي تعداد قابل توجهي از نمايندگان شما در اين استان كارت صادر نشده بود،منطق حكم ميكرد كه رييس ستاد جنابعالي در مقام برشمردن مهمترين تخلفات، ابتدا به اين مسأله اشاره ميكرد نه آن كه صرفاً جابجايي محل مأموريت آنها را مورد تأكيد قرار دهد. همچنين نكته ديگري كه از متن اين مصاحبه برميآيد اين است كه دستكم در استان خراسان رضوي هيچگونه اشكالي در زمينه حضور نمايندگان جنابعالي به هنگام پلمب صندوقهاي رأي وجود نداشته است چراكه نه تنها از اين اشكال به عنوان يك مسأله مهم ياد نشده بلكه اصلاًدر كل اين خبر كوچكترين اشارهاي نيز به وجود چنين مشكلي وجود ندارد و مگر ميتوان پذيرفت كه اين اشكال در سطح وسيعي در اين استان در ابتداي صبح وجود داشته و رييس ستاد شما در ساعت 4 بعدازظهر حتي اشارهاي نيز به آن نكند؟ آنچه رييس ستاد شما در استان خراسان رضوي به عنوان مشكلات بعدي عنوان ميكند وجود تصاوير آقاي احمدينژاد در نزديكي بعضي از شعب و نيز اشارهاي به مسأله كدهاي انتخاباتي است و در نهايت خاطرنشان ميسازد: "با اين وجود اگر فعل و انفعال خاصي به وجود نيايد نتايج انتخابات را قبول ميكنيم. "
و اما خبر ديگري هم كه بايد به آن توجه كرد، در ساعت 14 و 8 دقيقه بر روي سايت كلمه قرار داده شده است. در اين خبر آمده است: "كميته صيانت ستاد انتخاباتي استان تهران ميرحسين موسوي گزارش داد: در برخي از شعب از حضور نمايندگان كانديداها براي نظارت بر روند انجام پلمب صندوقهاي رأي جلوگيري شد. " بنابراين جلوگيري از حضور نمايندگان جنابعالي در پاي صندوقهاي رأي هنگام پلمب، مسألهاي فراگير نبوده و تنها در برخي از شعب اين تخلف صورت گرفته است كه صدالبته بايد برخورد قانوني با عاملان اين تخلف صورت گيرد. به هرحال از مجموعه اخبار و بيانيههايي كه در روز رأيگيري بر روي سايت رسمي جنابعالي قرار گرفته است، بخوبي ميتوان دريافت كه اگرچه اشكالاتي در زمينه صدور كارت و حضور نمايندگان شما در پاي صندوقهاي رأي وجود داشته اما به هيچ وجه اين اشكالات به صورتي نبوده است كه اينك در صدد نمايش آنها هستيد و با اين بزرگنمايي قصد داريد اصل انتخابات را زير سؤال ببريد.
3- نكات مورد اشاره جنابعالي درباره "داستان صندوقهاي سيار " در وهله نخست مبتني بر افزايش غيرمترقبه تعداد اين صندوقها و سپس همراه نبودن نمايندگان كانديداها با اين صندوقهاست. درباره مسأله نمايندگان كانديداها پيش از اين توضيحات مفصلي داده شد كه از تكرار آنها اجتناب ميورزم. اما در مورد افزايش غيرمترقبه تعداد اين صندوقها، ايكاش براي آنكه مسأله براي امثال بنده نيز تا حدي ملموستر شود، در طرح اين مسأله از عداد و ارقام بهره ميگرفتيد. به عنوان نمونه چنانچه جنابعالي در نامه خود تعداد كل صندوقهاي سيار را در نهمين دوره انتخابات رياستجمهوري به همراه تعداد كل صندوقهاي سيار در اين دوره بيان ميكرديد، همه مردم ميتوانستند درك روشني از "افزايش غيرمترقبه " مورد اشاره جنابعالي داشته باشند.
البته بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه افزايش يا كاهش تعداد صندوقهاي سيار، طبق قانون، فينفسه داراي اشكال نيست و به صرف استناد به اين افزايش، نميتوان خواستار ابطال انتخابات شد مگر آن كه بتوان ثابت كرد در صندوقهاي مزبور، آراي مخدوش و قابل ابطال طبق ماده 26 قانون انتخابات وجود داشته باشد.
اينك كه بحث به اينجا رسيد، اجازه دهيد از شما تقاضا كنم به جاي طرح مسائلي كه فينفسه هيچ مبناي قانوني در ابطال انتخابات ندارد، با بهرهگيري از قانون انتخابات در پي دستيابي به هدف خود برآييد. به فرض كه مسئولان وزارت كشور به دليل كارشكني يا تعلل يا عدم كارآمدي به گونهاي عمل كردهاند كه نمايندگان شما نتوانستهاند در سر صندوقهاي رأي حاضر باشند. جنابعالي حتي با اثبات اين قضيه، حداكثر كاري كه ميتوانيد انجام دهيد، تقاضاي مجازات آنها طبق قانون انتخابات است و صدالبته كه در صورت اثبات اين مسأله قوه قضائيه بايد به وظيفه خود در اين زمينه عمل كند. اما اين همه، به هيچوجه موجبات قانوني ابطال انتخابات را فراهم نميآورد. براي اين منظور چرا جنابعالي و همكارانتان در پي بهرهگرفتن از ماده 26 قانون انتخابات و اثبات وقوع يكي از موارد يازدگانه مندرج در اين ماده قانوني برنميآييد؟
مگر نه اين كه ميفرماييد ناظران شما بر سر بسياري از صندوقها حاضر نبودهاند؟ لابد شماره آن صندوقها معلوم و مشخص است. چرا خواستار بازشماري 10 درصد از صندوقهاي مزبور نميشويد؟ مگر نه آن كه تعداد زيادي از صندوقهاي سيار از نظر شما قابل خدشه است؟ چرا خواستار بازبيني آن صندوقها نميشويد؟ خوشبختانه شوراي نگهبان نيز براي مساعدت و همراهي در راه انجام اينگونه درخواستهاي مشخص، اعلام آمادگي كرده است. آيا براي كشف حقيقت بهتر نيست از اين روشهاي قانوني و قابل اجرا و پيگيري بهره بگيريد؟ بديهي است چنانچه گام در اين گونه مسيرها گذارديد و شوراي نگهبان همكاري لازم را با شما به عمل نياورد، آنگاه ميتوانيد جامعه را از ماوقع مطلع سازيد.
4- موضوع ديگري كه از سوي جنابعالي به عنوان دليلي براي درخواست ابطال انتخابات مطرح شده، به چاپ بيش از حد تعرفهها باز ميگردد. البته جنابعالي در اين زمينه پذيرفتهايد كه "معمولاًبراي جلوگيري از كمبود تعرفه در زمان رأيگيري، درصدي معقول تعرفه اضافه ميشود. " اين جمله شما در وهله نخست حاكي از اين واقعيت است كه روال متعارف و قانوني در دورههاي گذشته نيز بر چاپ "درصدي معقول " تعرفه اضافي بوده است. اينك با پذيرش اين مسأله، همانند آنچه در بند گذشته ذكر شد، تقاضاي بنده اين است كه با ذكر دقيق و مشخص "درصد معقول " در دورههاي گذشته و مقايسه آن با "درصد لابد نامعقول " تعرفه اضافه در اين دوره، كمك كنيد تا بنده و امثال بنده درك بهتري از واقعيت داشته باشيم.
نكته ديگري كه در همين بند به آن اشاره كردهايد چنين است: "در روز 21 خرداد ماه نيز علاوه بر آن، ميليونها برگه تعرفه ديگر بدون شماره سريال چاپ شده است. چاپ اين تعداد تعرفه به خودي خود مورد سؤال و قابل تأمل ميباشد. " آيا من حق دارم اين سؤال را از جنابعالي بپرسم كه منظور شما از "ميليونها "، چقدر است؟ دو ميليون؟ ده ميليون؟ صدميليون؟ در پاسخ به اين سؤال يا جنابعالي عددي دقيق و روشن را مستنداً اعلام ميفرماييد و يا اظهار ميداريد بنا به اطلاعات واصله از منابع موثق، به چنين خبري دست يافته و صرفاً ميدانيد "ميليونها " برگه رأي بدون شماره سريال چاپ شده است. در اين صورت چند نكته را با جنابعالي در ميان خواهم گذارد: اولاً شما چه زماني از وقوع چنين كاري آگاه شديد؟ اگر اين تعرفهها روز 21 خرداد چاپ شده باشد طبعاً منابع خبري جنابعالي ميبايست تا آخر وقت اين روز يا اول وقت روز 22 خرداد شما را از اين موضوع مطلع ساخته باشند. در اين صورت چرا شما همان روز 22 خرداد اين مطلب را اعلام نكرده و با كنارهگيري از انتخابات خواستار توقف آن نشديد؟ از طرفي چگونه منابع خبري شما كه از چنين كار قاعدتاً بسيار محرمانهاي اطلاع يافتهاند، از تعداد آنها مطلع نشدهاند؟ و نهايتاً اين كه اگر ميليونها برگه تعرفه بدون شماره سريال چاپ شده است، آيا بهتر نبود ستاد انتخاباتي جنابعالي طي روزهاي اخير، چند نمونه از آن را به اصحاب رسانهها ارائه ميداد و يا شماره صندوقهايي را اعلام ميكرد كه از اين دست تعرفهها را به وفور ميتوان در آنها ديد؟ هنگامي كه اين كار صورت نگرفته، آيا واقعاً انتظار داريد به صرف طرح ادعاي چاپ "ميليونها " تعرفه بدون شماره سريال، مردم هم بلافاصله چنين خبري را باور نمايند؟ براستي اگر روزي چنين رويهاي براي پذيرش اخبار و ادعاها در افكار عمومي باب شود، آن گاه با چه وضعيتي مواجه خواهيم بود؟
نكته ديگري كه در اين بند اظهار داشتهايد، از اين قرار است: "با وجود چاپ اين همه تعرفه معلوم نيست چرا بسياري از شعب اخذ رأي به ويژه در مناطقي چون تبريز و شيراز و مناطق شمالي و شرقي و غربي تهران كه اقبال مردم به كانديداهاي منتقد رئيسجموري كنوني بسيار بالا بود در همان ساعات اوليه روز با كمبود تعرفه رأي مواجه شده و مردم زمان زيادي در صفهاي طولاني زير باران و طوفان منتظر ماندند. " بنده اجازه ميخواهم وارد اين بحث نشوم كه آيا در مناطق مورد اشاره جنابعالي، اقبال مردم به شما بيشتر بوده است يا رقيبتان. فارغ از اين موضوع، به طرح يك سؤال ميپردازم: آيا طبق آمارهاي رسمي موجود، درصد مشاركت مردم و ميزان آراء مأخوذه در مناطق مزبور نسبت به انتخابات دوره قبل رياستجمهوري رشد داشته يا كاهش يافته است؟ اگر كاهش يافته باشد، مشخص است كه آنچه شما ميفرماييد، در ميزان آراي مأخوذه نقش منفي گذارده و طبعاً مسألهاي قابل توجه و تأمل است. اما اگر رشد داشته و بويژه رشد آن مطابق با رشد درصد مشاركت در ديگر مناطق كشور باشد، پس كاملاً مشخص است كه مسأله مطروحه از سوي جنابعالي، نقشي در روند انتخابات ايفا نكرده است.
اما همچنان يك نكته باقي ميماند كه بايد آن را نيز مورد توجه قرار داد. اگر درصد مشاركت در مناطق مزبور داراي رشد بوده است، در بدبينانهترين حالت ممكن اين فرض را ميتوان مطرح كرد كه صندوقهاي موجود در اين مناطق، به صورت غيرقانوني و دور از نگاه ناظران جنابعالي، از همان ميليونها برگه رأي بدون شماره سريال پرشده باشد. اما راهحل قانوني اين مشكل نيز در دسترس است. جنابعالي قاعدتاً صندوقهاي موجود در اين مناطق را كه نمايندگان شما به هر دليل بر سر آنها حاضر نبوده و ضمناً در طول روز با كمبود تعرفه مواجه شدهاند، به طور مشخص ميشناسيد. كافي است با ارائه شكايتي به شوراي نگهبان خواستار بازشماري تعدادي از اين صندوقها با حضور نمايندگان خود و كارشناسان متبحر در تشخيص و كشف اوراق جعلي و غيرقانوني و نيز كارشناسان خطشناس براي يافتن برگههاي رأيي كه توسط يك يا چند نفر در مدت زمان كوتاهي نگاشته شدهاند، بشويد. اگر مخدوش بودن صندوقهاي مزبور به اثبات رسيد، ميتوان گامهاي بعدي را نيز برداشت و به همين طريق قانوني حتي تا ابطال كل انتخابات نيز پيش رفت و اگر به اثبات نرسيد، طبيعتاً جنابعالي هم به سلامت انتخابات اذعان خواهيد كرد. براستي وقتي چنين راههاي روشن و قابل اجرايي براي كشف حقيقت وجود دارد، چه نيازي به اردوكشيهاي خياباني است؟
5- محدود كردن زمان رأيگيري، دليل ديگري است كه جنابعالي براي ابطال انتخابات اقامه كردهايد. در اين زمينه اگر بنده نخواهم اصل را بر صحت ادعاهاي جنابعالي بگذارم بايد از شما درخواست كنم اسامي شعبههايي را كه به قول شما ساعت 9 شب به رأيگيري خاتمه دادند و يا شعبههايي كه "حتي افرادي را كه وارد شعبات اخذ رأي شده بودند به بهانه اتمام وقت از محل اخراج ميكردند " و امثالهم را ارائه دهيد. سپس چنانچه در مقام محاجه پيرامون اين مسأله باشم، از شما خواهم پرسيد كه به فرض وقوع چنين مسائلي، در مجموع چه تعداد از افرادي كه ميخواستهاند رأي بدهند، بدين ترتيب از رأي دادن محروم شدهاند و بعلاوه با استناد به كدام ماده از قانون انتخابات و آييننامه اجرايي آن ميتوان چنين نتيجه گرفت كه در اين صورت، انتخابات در سراسر كشور ابطال بايد گردد؟
اما از آنجا كه بنده درصدد طرح چنين مسائلي نيستم، اصل را بر صحت ادعاي جنابعالي ميگذارم و ميپذيرم كه چنين اتفاقاتي افتاده است. در اين صورت گذشته از بحثهايي كه در بند 4 راجع به افزايش و كاهش درصد مشاركت در مناطق مزبور، صورت گرفت، يك نكته ديگر نيز قابل طرح است. آيا كساني كه به دليل تعجيل مسئولان برگزاري در پايان بخشيدن به زمان رأيگيري، از انداختن رأي خود به صندوقها محروم شدند، صرفاً طرفداران جنابعالي بودهاند يا اين مسأله براي مجموعهاي از مردم با آراء متفاوت پيش آمده است؟ به عبارت ديگر آيا مسئولان برگزاري انتخابات با اطلاع از اين كه طرفداران جنابعالي همگي با هم قرار گذاشتهاند از ساعت 9 شب به بعد پاي صندوقهاي رأي حاضر شوند، با تعجيل در بستن شعبههاي اخذ رأي و يا اخراج كساني كه در صف ايستاده بودند، موجب كاهش رأي جنابعالي شدهاند؟ اين در حالي بود كه در بند دوم بيانيه شماره 10 كميته صيانت از آراي جنابعالي كه در شامگاه 21 خرداد انتشار يافت، به هواداران شما چنين رهنمود داده شده بود: "از هموطنان عزيز دعوت ميشود حتيالامكان در اولين ساعات شروع رأيگيري، رأي خود را به صندوق بريزند تا با ازدحام احتمالي جمعيت و يا ساير مشكلاتي كه معمولاً در ساعات پاياني مهلت ثبتنام و اخذ آراء ايجاد ميشود، مواجه نشوند. "
همه ما ميدانيم كه حتي در صورت تعجيل مسئولان برخي شعب در اتمام زمان رأيگيري، مجموعهاي از مردم با آراي متفاوت نتوانستهاند در پاي صندوقها حاضر شده و رأي دهند، اما هيچيك از ما نميدانيم كه در اين مجموعه، چه تعداد طرفداران جنابعالي و چه تعداد طرفداران رقيب شما حضور داشتهاند. جالب اين كه خود شما نيز در اين بخش از نامه، مرتباً بر واژهها و عباراتي مانند "مردم "، "افرادي كه وارد شعبات اخذ رأي شده بودند " و "شهروندان " تأكيد ميورزيد. بنابراين سؤال بنده از جنابعالي اين است كه شما از كجا ميدانيد كه در اين مجموعه از "مردم "، "افراد " و "شهروندان "، طرفداران شما حائز اكثريت بودهاند؟ از كجا معلوم كه اين عده غالباً از هواداران رقيب شما نبوده باشند؟ به نظر بنده تنها كساني ميتوانند به اين سؤالات پاسخ دهند كه علم غيب داشته و يا صاحب كرامات كشف و شهود باشند. اينجانب چون نه علم غيب دارم و نه صاحب كرامتي هستم، حتي در صورت پذيرفتن سخن جنابعالي مبني بر اتمام زودرس رأيگيري در برخي شعب، حداكثر به اين نتيجه ميرسم كه "ظلم عليالسويه " صورت گرفته است. بنابراين اصرار و تأكيد جنابعالي و دوستانتان بر اين مسأله به عنوان يكي از دلايل ابطال كل انتخابات، اساساً براي بنده نامفهوم است.
6- ششمين بند از نامه جنابعالي تحت عنوان "انتقال صندوقها به فرمانداري " حاوي مطالبي است كه اتفاقاً با تأمل در آنها ميتوان به نكات بسيار راهگشايي دست يافت. نخستين موضوع مورد اشاره جنابعالي اشكالاتي درباره حضور نمايندگان خود در پاي صندوقهاي رأي و نيز جلوگيري از حضور آنها به هنگام شمارش آرا است كه پيش از اين به تفصيل درباره آن صحبت شد.
موضوع بعدي در اين بند، اعتراض جنابعالي به نحوه اعلام نتايج اوليه آراء توسط صداوسيما است: "در حالي كه هنوز رأيگيري در بعضي از مناطق و شعب به علت تأخير در ارسال تعرفه ادامه داشت، مسئولان ذيربط برخلاف قانون از صداوسيما قرائت پنج ميليون رأي و نتيجه آن را آن هم نه براساس شمارش دستي آراء و صورتجلسات و فرمهاي قانوني اعلام فرمانداريها بلكه صرفاً براساس اعلام صنوقها و از طريق كامپيوتر اعلام كردند. در حالي كه طبق نص صريح قانون، ستاد انتخابات كشور ميبايست آراي هر منطقه را جداگانه و براساس اعلام فرمانداريها منتشر ميكردند. "
اجازه دهيد قبل از هر چيز، اين بخش از نامه جنابعالي را با آنچه در بند پيشين آوردهايد، مقايسه كنم. در بند 5 تحت عنوان "محدود كردن زمان رأيگيري " خاطرنشان ساختهبوديد: "معلوم نيست به چه دليل برخلاف رويه معمول و عليرغم كمبود تعرفه در بعضي از مناطق كه خود موجب عدم امكان رأي دادن مردم در زمان مناسب بود، مسئولان برگزاري انتخابات، در متوقف كردن زمان رأيگيري چنان تعجيلي داشتند؟!! " حال آن كه در اين بند اذعان داريد "در بعضي از مناطق و شعب به علت تأخير در ارسال تعرفه " رأيگيري حتي تا زمان اعلام نخستين نتايج توسط صداوسيما ادامه داشت. همانگونه كه استحضار داريد نخستين نتايج در ساعت 12 و33 دقيقه يا به عبارت ديگر 33 دقيقه بامداد روز 23 خرداد صورت گرفت. حال جنابعالي بفرماييد امثال بنده كداميك از اين دو گزاره را قبول كنند؟ آيا مسئولان رأيگيري در خاتمه بخشيدن به زمان اخذ رأي تعجيل داشتهاند يا آن كه حداقل طبق اذعان جنابعالي، در برخي شعب رأيگيري تا نخستين ساعات روز 23 خرداد نيز ادامه يافته است؟
بنده بهترين حالت ممكن را در نظر ميگيرم و فرض را بر صحت هر دو گزاره ميگذارم بدين معنا كه چه بسا در برخي شعب، مسئولان مربوطه در خاتمه بخشيدن به اخذ آرا تعجيل كردهاند و چه بسا در برخي شعب مسئولان مربوطه به اخذ رأي تاآخرين نفر نيز ادامه دادهاند ولو آن كه تا اولين ساعات روز شنبه 23 خرداد نيز استمرار يافته است. اما اجازه دهيد گلايهاي را نيز مطرح سازم: شايسته نيست هنگامي كه قصد داريم به اثبات مدعاي خود مبني بر "محدود كردن زمان رأيگيري " بپردازيم صرفاً شعبي را مورد اشاره قرار دهيم كه - به فرض صحت اين ادعا - در خاتمه بخشيدن به اخذ رأي تعجيل كردهاند و لذا به گونهاي فضاسازي شود كه گويي در يك حركت هماهنگ و سراسري، اين اقدام با توجه به اهداف خاص صورت گرفته است و همين مسأله را يكي از ادله خود براي درخواست ابطال انتخابات قرار دهيم. اما زماني كه ميخواهيم غيرقانوني بودن اعلام زود هنگام نتايج اوليه شمارش آراء را به اثبات برسانيم و اين مسأله را به عنوان دليلي براي ابطال انتخابات مطرح سازيم، بهگونهاي سخن گوئيم كه گويي همزمان با آن كه در بسياري شعب هنوز رأيگيري تا پاسي از نيمه شب ادامه داشته، چنين نتايجي اعلام شده و لذا بر روند رأيگيري تأثيرات اساسي گذارده است.
طبعاً درباره دلايل اعلام سريع نتايج اوليه بويژه با استناد به آمارهاي دريافتي از طريق شبكه كامپيوتري، چنانچه تخلفي صورت گرفته باشد، وزارت كشور بايد پاسخگو باشد اما نكته اينجاست كه چنانچه به آمارهاي دريافتي از طريق شبكه كامپيوتري اطمينان نداشته باشيد، خوشبختانه صندوقهاي رأي به همراه آراء مأخوذه و صورتجلسات تنظيم شده طبق مقررات و ضوابط قانوني كه از ابتداي انقلاب تا كنون مجري بوده، موجودند و جنابعالي ميتوانيد با ارائه درخواست شمارش هر تعداد از آنها زير نظر نمايندگان معتمد خود، به كشف حقيقت نائل آييد.
در عين حال نگاهي به مواد قانوني 18 و 32 قانون انتخابات رياست جمهوري كه جنابعالي با استناد به آنها، ضمن غيرقانوني شمردن اعلام نتايج اوليه، خواستار ابطال كل انتخابات شدهايد، بيمناسبت نيست. ماده 18 اشعار ميدارد: "وزارت كشور پس از وصول نتايج شمارش آرا در داخل و خارج كشور نتيجه كلي انتخابات را از طريق رسانههاي گروهي به اطلاع مردم خواهد رسانيد. " همانگونه كه پيداست در اين ماده هيچ اشارهاي به نحوه وصول نتايج شمارش آرا نشده و به نظر ميرسد منظور قانونگزار مشخص ساختن مسئول قانوني اعلام نتايج شمارش آرا بوده است. از طرفي در ماده 32 قانون انتخابات نيز چنين آمده است: "پس از پايان انتخابات صورتجلسه انتخابات با امضاي هيأت اجرايي شهرستان و هيأت نظارت بر انتخابات شهرستان در چهار نسخه تهيه ميشود كه يك نسخه نزد هيأت اجرايي شهرستان ميماند و بقيه براي هيأت نظارت بر انتخابات مزبور و وزارت كشور و هيأت مركزي نظارت بر انتخابات ارسال ميشود. " اين كه چگونه ميتوان با استناد به اين ماده، اعلام نتيجه انتخابات براساس آمارهاي دريافتي از طريق شبكه كامپيوتري را غيرقانوني دانست براي بنده جاي سؤال دارد، هرچند به فرض غيرقانوني بودن هم لطمهاي به اصل انتخابات طوري كه موجبات ابطال آن را فراهم آورد، وارد نميسازد مگر آن كه وقوع تقلب و تخلف در شمارش و تجميع آراء - به هر صورت كه به وزارت كشور واصل شده و سپس اعلام گرديده باشد - به طرق مقتضي به اثبات برسد. در آن صورت نيز اقدام اوليه، تلاش در جهت تصحيح آمارها و انطباق آنها با آراء ريخته شده در صندوقها خواهد بود و نه ابطال انتخابات.
در ادامه بررسي مطالب عنوان شده در بند 6، به فرازي ميرسيم كه جاي تأمل جدي دارد: "صرفنظر از تخلفات صورت گرفته در مراحل رأيگيري، اساساً ميزان آراي اعلامي در ستاد تجميع آرا هيچگونه سنخيت با آراي پيشبيني شده توسط آن بخش از ناظرين كه در صندوقها حضور داشتهاند و خيل عظيم مردمي كه اين بار در شهرها و روستاها به دليل حضور كانديدهاي جديد حاضر شده بودند و نيز سابقه رأيگيري قبلي و ميزان رأي كانديداي پيروز در گذشته، مطابقت نداشته و اساساً آنچه در ستاد انتخابات و اتاق تجميع آرا صورت ميگرفت و از صداوسيما پخش ميشد واقعي نبوده است. "
اجازه ميخواهم اين فراز از نامه جنابعالي را به عنوان يك بخش بسيار مهم معرفي كنم و به همين دليل نيز اندكي مبسوطتر راجع به آن سخن بگويم. بدين منظور ابتدا، اين فراز را به اجزاي تشكيل دهنده آن تقسيم ميكنم:
- در بخشي از صندوقهاي اخذ رأي ناظرين جنابعالي حضور داشتهاند.
- اين ناظران در مورد آراي ريخته شده به نام جنابعالي، پيشبينيها و يا به عبارتي، حدسياتي داشتند.
- اساسيترين عامل در محتواي پيشبينيهاي مزبور، افزايش مشاركت مردم در اين دوره از انتخابات بوده است.
- از نظر ناظران شما، هر تعداد افرادي كه بيشتر از دوره قبلي انتخابات رياستجمهوري در حوزه رأيگيري محل حضور آنها و در مجموع "شهرها و روستاها " گرد آمده بودند، از طرفداران شما بودهاند.
- با در نظر گرفتن سابقه رأيگيري قبلي و ميزان رأي كانديداي پيروز در دوره پيش، اين امكان وجود داشت كه به ميزان آراي جنابعالي، از طريق پيشبيني، دست يافت.
با توجه به اين موارد، ظاهراًميزان رأي آقاي احمدينژاد بسادگي قابل محاسبه بوده است و لذا چون عدد اعلام شده از سوي وزارت كشور با عددي كه از طريق محاسبات مزبور به دست ميآمد، همخواني نداشت، بنابراين از نظر جنابعالي و دوستانتان يقيناً در انتخابات تقلب صورت گرفته است. به عبارت واضحتر، اگر فرض كنيم آقاي احمدينژاد در دور قبل در يك شهر يا روستا، 50 درصد آرا را به دست آورده بود، و اين بار جمعيت شركت كننده در آن شهر و روستا 20 درصد افزايش داشته، بنابراين طبق اين پيشبينيها، ميبايست همان 50 درصد تعداد آراي دوره قبل به آقاي احمدينژاد اختصاص مييافت، و 50 درصد تعداد آراي دوره قبل بعلاوه 20 درصد اضافي شركت كننده دور حاضر، لزوماً ميبايست به نام سه كانديداي رقيب ايشان به صندوقها ريخته ميشد. برمبناي چنين حساب و كتابي، نماينده جنابعالي و دو كانديداي محترم ديگر، مستقر در ستاد انتخابات كشور، وقتي ملاحظه كردهاند آمار اعلام شده از سوي آقاي دانشجو در گفتگو با صداوسيما، با پيشبينيهاي مزبور مطابقت ندارد، بلافاصله متوجه شدهاند كه "آقايان دانشجو، محصولي و فردي ديگر " در اتاقي نشستهاند و مشغول ارائه آمار و ارقام غيرواقعي هستند.
جناب آقاي مهندس موسوي! همانگونه كه در ابتدا نيز عرض كردم، بنده در مقام و موقعيتي نيستم كه بتوانم ادعاي صحت آمار ارائه شده را داشته باشم، اما از جنابعالي نيز تقاضا دارم براي مجعول خواندن اين نتايج، به چنين استدلالهايي متوسل نشويد. جنابعالي چه دليل و برهان عقلي و منطقي در دست داريد كه اگر50 درصد مردم يك منطقه در يك دوره به فردي رأي دادند، در دوره بعد نيز لزوماً آراي كانديداي مزبور در آن منطقه، همان 50 درصد باشد؟ آيا اين درصد نميتواند كاهش يا افزايش داشته باشد؟ جنابعالي كه خود مدرس مسائل سياسي در سطوح عاليه دانشگاهي هستيد بخوبي واقفيد كه دهها عامل ميتواند بر تفكرات و رفتارهاي سياسي افراد و اقوام و نيز يك ملت تأثيرگذار باشد. مگر ما خود شاهد نبودهايم كه در يك دوره فردي درصدر ليست نمايندگان انتخابي يك شهر بوده و چهار سال بعد، نفر پنجاهم هم نبوده است. اينها از بديهيات مسائل سياسي است و بنده توضيحات بيشتر در اين زمينه را جسارت به محضر جنابعالي مي دانم. مگر ميتوان گفت چون آقاي احمدينژاد در دوره قبل مثلاً در شيراز فلان تعداد رأي آورده، در اين دوره هم لزوماً بايد همان تعداد را ميآورد؟! به فرض كه در اين دوره تعداد قليلي در شيراز به ايشان رأي ميدادند، آيا ايشان ميتوانست مدعي شود كه بنده در دوره قبل فلان تعداد رأي در اين شهر داشتهام و حالا چون به آن ميزان رأي ندارم، پس تقلب شده است؟ مگر ميتوان با اين گونه حرفها و توجيهات، وقوع تقلب را به اثبات رسانيد؟
از طرفي ناظرين جنابعالي با مشاهده جمعيت حاضر در شعبههاي اخذ رأي چگونه قادر به پيشبيني تركيب آراي آنان شدهاند؟ پاسخ اين سؤال از دو حال خارج نيست: يا به صحت و گفتگو با يكايك مردم حاضر در صف پرداخته و راجع به رأي آنها سؤال كردهاند كه اين خلاف صريح قانون است و چنانچه مسئولان شعبه آنها را از محل اخذ رأي اخراج كرده باشند، كاملاً محق بودهاند و يا آن كه همينطور با نگاه به جمعيت، از وجنات آنها دريافتهاند رأي هر يك به چه كسي است! البته اينگونه پيشبينيها و حدسيات براي خود فرد ميتواند متين و محترم باشد اما به يقين نميتواند ملاك و معيار عقلاني، اسنادي و قانوني براي درخواست ابطال انتخابات، به دليل عدم تطابق نتايج شمارش آرا با پيشبينيهاي مزبور به حساب آيد.
اما فارغ از اين مسائل، جنابعالي براي آن كه نشان دهيد بلافاصله پس از اعلام اولين نتايج انتخابات، مجعول و غيرواقعي بودن آمارهاي ارائه شده در آن آشكار گشته و اين مسأله مورد اعتراض نمايندگان هر سه كانديداي حاضر در ستاد انتخابات كشور قرار گرفته، نامه امضاء شده از سوي اين سه بزرگوار به ستاد مركزي انتخابات كشور در ساعت 2 و 15 دقيقه بامداد روز شنبه 23 خرداد را به عنوان شاهدي بر اين ادعاي خود، مورد استناد قرار دادهايد. بنده ابتدا متن كامل اين نامه را همانگونه كه شما آوردهايد، در اينجا ميآورم: "جناب آقاي محصولي وزير محترم كشور.23/3/88 ساعت 2:15 بامداد. باسلام. دقايقي قبل آماري توسط ستاد انتخابات كشور و آقاي دانشجو در مقابل رسانههاي داخلي و خارجي منتشر گرديد كه اينجانبان نمايندگان نامزدها در سايت شمارش آرا وزارت كشور هيچگونه اطلاعي از چگونگي دريافت و تجميع و انتشار آن نداريم. از آنجايي كه طبق مواد 18 و 32 قانون انتخابات رياستجمهوري، وزارت كشور پس از دريافت صورتجلسات (و م 28) و روال قبل بايستي آمار را اعلام نمايد به نظر ميرسد اعلام نتايج فعلي مطابقتي با قانون ندارد. ضمناً فضايي كه براي استقرار نمايندگان كانديداها در نظر گرفته شده دور از سايت شمارش آرا بوده و هيچگونه ارتباطي با اين سايت ندارد. لذا در صورت استمرار اين وضعيت حضور اينجانبان با عدم آن تفاوتي ندارد. سيدعباس احمدي (نماينده مهندس ميرحسين موسوي)، عطاءالله سهرابي (نماينده محسن رضايي)، مسعود سلطانيفر (نماينده آقاي كروبي) "
همانگونه كه از متن اين نامه مشخص است كوچكترين اشارهاي به غيرواقعي و مجعول بودن آمار اعلام شده از سوي آقاي دانشجو رئيس ستاد انتخابات كشور وجود ندارد بلكه نمايندگان محترم بر اين نكته تأكيد دارند كه موقعيت آنها در ستاد انتخابات، اجازه اطلاع يافتن از نحوه دريافت و تجميع اين آمار را به آنها نميدهد و خواستار قرار گرفتن در موقعيت بهتر و مناسبتري هستند كه البته حق قانوني آنها بوده است. همچنين اين نمايندگان "نحوه اعلام نتايج " را مطابق قانون ندانسته و خواستار اعلام نتايج طبق روال قبلي شدهاند. بنابراين بحثي از غيرواقعي بودن آمار تا اين ساعت يعني 2 و 15 دقيقه بامداد روز شنبه در ميان نيست. همچنين به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه اولين اعلام نتايج، در ساعت 33 دقيقه بامداد صورت گرفته بود و لذا نامه مزبور حدود يك ساعت و 45 دقيقه پس از وقوع اين مسأله نگاشته و ارسال شده است.
جنابعالي در هفتمين بند از اين نامه نيز به برنامه فرمافزاري شمارش آرا اشكالاتي وارد كردهايد و سپس با ذكر 9 مورد اشكالات ديگر تحت عنوان "بخشي از تخلفات پيش از رأيگيري "، نامه خود را با بيان اين جمله به پايان بردهايد: "همه اين موارد به علاوه موارد فراوان ديگري كه در نامههاي قبلي اعلام شده در صورتي كه با اندك توجه به قوانين مورد بررسي قرار گيرد از موجبات ابطال انتخابات در سراسر كشور ميباشد.
جناب آقاي مهندس موسوي! اينك وقت آن است كه وارد برخي مباحث اساسيتر شده و در ادامه به نتيجهگيري بپردازيم. بنده در اينجا قصد دارم نكتهاي بسيار مهم را بيان كنم و بدين منظور خبري را كه در ساعت 23 و 23 دقيقه شامگاه روز 22 خرداد بر روي سايت كلمه به عنوان پايگاه اطلاع رساني رسمي ستاد انتخاباتي جنابعالي قرار گرفته است، عيناً نقل ميكنم: "پيام تشكر ميرحسين موسوي به مردم؛ جشن پيروزي را برگزار ميكنيم. 22 خرداد 1388 ساعت 23:23 ؛ مردم شريف ايران، ضمن تشكر از حضور پرشور و استقبال گسترده شما در انتخابات رياستجمهوري، به اطلاع ميرسانم به رغم تخلفات و كارشكنيهاي متعدد و نارساييهاي گسترده، مستندات و گزارشهاي واصله حاكي از اين است كه رأي اكثريت قاطع مردم متوجه اين خدمتگزارشان بوده است. از مسئولان امر ميخواهم در شمارش آرا نهايت دقت و حفظ امانت را بنمايند. و اعلام ميكنم در غير اين صورت از همه امكانات قانوني براي احقاق حقوق حقه ملت ايران اقدام خواهم كرد. همينجا فرصت را مغتنم ميشمارم و از ملت شريف ايران ميخواهم آماده برگزاري جشن پيروزي در شامگاه ميلاد بانوي دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) باشند. فرزند كوچك ملت ايران. ميرحسين موسوي. "
جناب آقاي موسوي! سؤال بنده از جنابعالي اين است: مگر نه آن كه امروز با نگارش نامهاي به شوراي نگهبان و برشمردن پارهاي از تخلفات به صراحت اعلام ميداريد هريك از اين موارد "در صورتي كه با اندك توجه به قوانين مورد بررسي قرار گيرد از موجبات ابطال انتخابات در سراسر كشور ميباشد " پس چرا در ساعت 23:23 روز 22 خرداد عليرغم اطلاع از "تخلفات و كارشكنيهاي متعدد و نارساييهاي گسترده " نه تنها خواستار ابطال انتخابات طبق موازين قانوني نشديد بلكه از مردم براي حضور در جشن پيروزي خود دعوت به عمل آورديد؟! آيا اگر انتخاباتي با تخلفات قانوني گسترده همراه باشد كه هريك از آنها به تنهايي ميتواند جزو مبطلات كل انتخابات محسوب شود اما در عين حال جنابعالي خود را پيروز آن انتخابات بدانيد، نيازي به درخواست ابطال آن وجود ندارد ولي چنانچه رقيب شما پيروز از آب درآمد، آنگاه بايد رگ قانونگراييمان ورم كند و خون دفاع از حقوق ملت در آن به جوش آيد و به هر طريق ممكن ولو اردوكشيهاي خياباني درصدد ابطال آن برآييم؟
در اينجا ممكن است در پاسخ به اين مسأله مدعي شويد در آن هنگام از اين تخلفات آگاه نبودهايد. بنده اين پاسخ شما را بكلي نميپذيرم زيرا اولاً خود در اين بيانيه پيروزي، مدعي بروز "تخلفات و كارشكنيهاي متعدد و نارساييهاي گسترده " شدهايد و از سوي ديگر بسياري از مواردي را كه امروز جنابعالي به عنوان دلايل متقن بر ابطال انتخابات، مورد استناد قرار ميدهيد، در همان روز انتخابات، اخبار آن به صورت مستمر از سوي سايت كلمه و بيانيههاي كميته صيانت از آراء جنابعالي منتشر ميشد. براي آن كه مستند سخن گفته باشم به چند مورد اشاره ميكنم. در خبر ساعت 11:46 روز 22 خرداد با تيتر "حضور نمايندگان صيانت از آراء در پاي صندوقهاي رأي " ضمن اذعان به اين كه 80 درصد از نمايندگان كميته صيانت از آراء جنابعالي موفق به حضور در پاي صندوقهاي رأي شدهاند، اين نكته نيز خاطرنشان شده است كه اين عده در ابتداي صبح به محل پلمب راه داده نشدند. فارغ از صحت و سقم اين بخش از خبر، بايد گفت جنابعالي از ساعات اوليه روز رأيگيري، بر مبناي گزارشهاي واصله چنين ميپنداشتهايد كه نمايندگانتان هنگام پلمب صندوقها حضور نداشتهاند. همچنين در مورد كمبود تعرفه نيز طبق خبري كه در ساعت 14:39 روز 22 خرداد بر روي سايت كلمه قرار ميگيرد، رئيس ستاد انتخاباتي جنابعالي طي نامهاي به ستاد انتخابات كشور مسأله كمبود تعرفه در استان فارس را متذكر شده و خواستار مرتفع ساختن اين معضل ميشود.
جناب آقاي موسوي! از اين كه اندكي با صراحت سخن ميگويم، عذر ميخواهم و اميدوارم اين جسارت بنده را ببخشيد. اگر بنده به قطع و يقين ميگويم جنابعالي و دوستانتان از كليه اين موارد در همان روز 22 خرداد آگاهي كامل داشتهايد، به اين دليل است كه برخلاف ادعاي امروزتان، سيستم اطلاعرساني ناظرين و نمايندگان و هواداران جنابعالي به ستاد انتخابات شما، كاملاً فعال بوده است. امروز شما و دوستانتان مرتباً با تأكيد بر قطع سيستم پيامك در 22 خرداد در تلاش هستيد تا كل سيستم ارتباطي خود در روز رأيگيري را مختل جلوه دهيد و به اين طريق روزنهاي براي خود به منظور توجيه برخي مسائل فراهم آوريد. جالب اين كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در بيانيه خود با ادعاي قطع حدود 300 خط تلفن ثابت ستاد شما در روز رأيگيري، درصدد برآمده تا چنين بنمايد كه در آن روز ستاد انتخاباتي شما كاملاً ايزوله شده بود و هيچ امكان ارتباطي در اختيار نداشت. اما جسارتاً بايد معروض دارم كه اين سخنان و فضاسازيها، بكلي خلاف واقع است. من براي اثبات اين ادعاي خود نه به اطلاعيههاي وزارت ارتباطات بلكه به سايت كلمه استناد ميجويم. از جنابعالي و ديگر خوانندگان اين نوشتار نيز تقاضا دارم به اخباري كه در طول روز 22 خرداد 88 بر روي سايت كلمه نقش بسته است مراجعه كنند و عبارتهايي نظير "گزارشهاي واصله "، "اخبار واصله " و "گزارشهاي دريافتي " را به طور مكرر در اين اخبار ملاحظه نمايند: "11:46- گزارش خبرنگار كلمه حاكي از ...، 12:56- صبح امروز اخبار و گزارشات دريافتي حاكي از آن است...، 13:59- گزارشهاي رسيده از تبريز حاكي از آن است...، 14:39 به نقل از رئيس ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي: برابر اطلاع واصله در استان فارس...، 14:49- گزارشهاي خبرنگاران كلمه از مازنداران حاكي است... " و اما خبري كه بيش از همه حكايت از فعال بودن سيستم ارتباطي ستاد انتخاباتي جنابعالي در اين روز به صورت وسيع و گسترده دارد از اين قرار است: "16:27- برتري قاطع مهندس موسوي در 21 استان- براساس اخبار واصله تا اين لحظه انتخاب مردم تهران، اصفهان، فارس، آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، سيستانوبلوچستان، كردستان، بوشهر، خوزستان، قم، زنجان، گيلان، ايلام، يزد، هرمزگان و گلستان، مهندس موسوي را به عنوان رئيسجمهوري انتخاب كردند. "
يقيناً جنابعالي چنين ادعايي نداريد كه ملائك و اجنه و يا پرندگاني مانند هدهد به ستاد تبليغاتي جنابعالي اخبار و گزارشهاي مزبور را ميرساندهاند و يا كساني در اين ستاد حضور داشتهاند كه با قدرت طيالارض، به سرعت برق و باد به سرزمينهاي دوردست رفته و با انباني از اخبار و گزارشها باز ميگشتهاند. پرواضح است كه تمامي اين اخبار و گزارشها و نيز كليه اخباري كه بر روي سايت كلمه در اين روز قرار گرفت، حاصل فعال بودن سيستم ارتباطي شما بوده است. بنابراين، اين همه مرثيه خواني در مورد قطع سيستم ارتباطي در اين روز براي چيست؟
بعلاوه، جنابعالي به قطع و يقين از موارد نهگانهاي كه در اين نامه تحت عنوان "تخلفات پيش از رأيگيري " آوردهايد و امروز هر يك از آنها را به ضرس قاطع عامل و دليلي براي "ابطال انتخابات در سراسر كشور " برميشماريد، واقف بودهايد: 1- استفاده از رسانه ملي 2- بهرهگيري از امكانات دولتي، 3- استفاده از هواپيما و وسايل نقليه ديگر دولتي 4- بسيج نيروهاي ادارات و آموزش و پرورش، 5- افتتاح تبليغاتي پروژههاي عمراني 6- افتتاح پروژههاي ناتمام 7- پرداختهاي مختلف در ماههاي آخر منتهي به انتخابات 8- سخنرانيهاي تبليغاتي وزرا در دوره تبليغات انتخاباتي 9- قطع خدمات مخابراتي از جمله قطع سرويس پيامك در روز رأيگيري.
با توجه به آنچه بيان شد، با اطمينان خاطر ميتوان چنين نتيجه گرفت كه جنابعالي در ساعت 23 و 23 دقيقه روز 22 خرداد، با اعلام پيروزي خود در اين انتخابات و دعوت از مردم براي حضور در جشن اين پيروزي، در حقيقت روند انتخابات تا اين ساعت را به رسميت شناختيد. بنابراين گذشته از موازين منطقي و حقوقي، راه و رسم جوانمردي نيز حكم ميكند اعتراضات جنابعالي به انتخابات، معطوف به مسائل پس از اين لحظه باشد كه به اين ترتيب منحصر به مسأله نحوه شمارش آراء و مراحل تجميع و اعلام نتايج ميشود. اين مسائل نيز از جمله سادهترين و سهلالوصلترين مسائل انتخاباتي به شمار ميآيند و روشهاي كاملاً دقيق، كارآمد و شناخته شدهاي براي تعيين ميزان صحت و سقم آنها وجود دارد. بنابراين اين همه هياهو براي چيست؟
اينك ضمن محفوظ دانستن آنچه بيان گرديد، مسأله اعلام پيروزي در انتخابات توسط جنابعالي را از زواياي ديگري مورد بررسي قرار ميدهم. سؤال: چرا شما در حالي كه هنوز شمارش آرا آغاز نشده و يا در مراحل ابتدايي خود قرار داشت، اقدام به اعلام پيروزي خود در اين انتخابات كرديد؟ آيا اين يك اقدام هيجاني بود يا حسابگرانه؟ به نظر بنده، اين يك اقدام كاملاً حسابگرانه بود. توضيح ميدهم.
براي بررسي اين مسأله، لاجرم بايد دو فرضيه را در نظر گرفت.
فرضيه نخست آن است كه جنابعالي- به هر دليل- واقعاًو قلباً به اين باور رسيده بوديد كه پيروز اين انتخابات خواهيد بود. بنابراين در ساعات پاياني رأيگيري بر مبناي اين اعتقاد و نيز به اين دليل بسيار مهم كه يقيناً ميدانستيد هيچيك از اشكالات و بلكه تخلفات صورت گرفته در طول روز رأيگيري و روزهاي پيش از آن، مانند عدم حضور بعضي از نمايندگان جنابعالي به هنگام پلمب صندوقها، كمبود تعرفهها در برخي شعب، تعجيل مسئولان برخي شعب در پايان رأيگيري، وجود خودكارهاي مشكوك، عدم صدور كارت براي بعضي از نمايندگان شما و مواردي از اين قبيل، نميتواند دليل موجه قانوني براي ابطال كل انتخابات باشد، بنابراين با اطمينان به صحت انتخابات، اقدام به اعلام زودرس پيروزي خود در اين انتخابات كرديد تا شادماني زودرس هوادارانتان را نيز شاهد باشيد.
اما فرضيه دوم از اين قرار است كه جنابعالي و دوستانتان در ساعات پاياني روز 22 خرداد در حالت شك و ترديد قرار داشتيد. نه به پيروزي خود مطمئن بوديد و نه به شكست. حتي در مورد اين كه انتخابات به دور دوم كشيده خواهد شد يا نه نيز اطمينان نداشتيد. در چنين حالتي، امكان اعلام ابطال انتخابات نيز براي شما مقدور نبود چراكه اگر تا ساعتي بعد معلوم ميشد شما در اين انتخابات پيروز شدهايد، اين كار خبط و خطايي بزرگ و نابخشودني به شمار ميآمد. بنابراين حسابگرانهترين كار اين بود كه ضمن اشاره به پارهاي مسائل و مشكلات- كه البته جزو مبطلات انتخابات نيز به شمار نميآيند- به ضرس قاطع پيروزي خود در اين انتخابات را اعلام نماييد و در همان بيانيه نيز به ستاد انتخابات كشور تذكر اكيد دهيد كه "در شمارش آرا نهايت دقت و امانت را بنمايد " زيرا در غير اين صورت با بهرهگيري از همه امكانات قانوني براي احقاق حقوق حقه ملت ايران، اقدام خواهيد كرد. به اين ترتيب، چنانچه جنابعالي پيروز انتخابات ميشديد معلوم ميشد كه مسئولان ستاد انتخابات كشور در شمارش آرا، نهايت دقت و امانت را نمودهاند و هيچ نيازي هم به ابطال انتخابات نيست. اما اگر نتيجه به گونهاي ديگر رقم ميخورد، هشدار قبلي شما، زمينه را براي هرگونه اقدامي از سوي جنابعالي و هوادارانتان باز كرده بود، همانگونه كه افتاد و داني.
در اين ميان تنها از يك نكته غفلت شده بود و آن اين كه بيانيه شما در ساعت 23و23 دقيقه روز 22 خرداد، بيش و پيش از هر چيز به معناي به رسميت شناختن روند انتخابات در اين روز بود و اين مسأْلهاي نيست كه بسادگي بتوانيد از زير بار آن شانه خالي كنيد.
اما براي اين كه مسائل پيش آمده پس از روز رأيگيري روشنتر گردد، اجازه دهيد مروري بر موضعگيريهاي جنابعالي پس از اين مرحله داشته باشيم. بعد از بيانيه اعلام پيروزي در ساعت 23و23 دقيقه روز 22 خرداد، هيچ مطلب ديگري در سايت كلمه انعكاس نمييابد تا ساعت 13 و 58 دقيقه روز 23 خرداد كه بيانيه بعدي جنابعالي بر روي اين سايت قرار ميگيرد. در اين بيانيه شما با لحني آتشين اظهار ميداريد: "...اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشكار و فراوان روز انتخابات هشدار ميدهم كه تسليم اين صحنه آرايي خطرناك نخواهم شد... "
بنده از جنابعالي سؤال ميكنم چرا در بيانيه قبلي كه خود را پيروز انتخابات ميدانستيد، چنين اعتراض شديدي به روند موجود و تخلفات آشكار و فراوان روز انتخابات نكرده و بلكه با غمض عين از آنها، مردم را به حضور در جشن پيروزي خود دعوت كرده بوديد؟ براستي چگونه است كه شدت اعتراض شما به تخلفات روز رأيگير، بستگي به موقعيت جنابعالي دارد؟ اگر شما پيروز باشيد، براحتي ميتوان از آنها گذشت و اگر نه، اين تخلفات ميشوند كفر ابليس و جنابعالي فرشته نگهبان حقوق ملت!
اما باز هم نكات جالب ديگري در اين زمينه وجود دارد. بيانيه ساعت 13:58 روز 23 خرداد جنابعالي عليرغم اين لحني بسيار تند و تهديد كننده دارد اما در آن هيچ اثري از درخواست ابطال انتخابات به چشم نميخورد. چرا؟ اين مسأله تنها در يك صورت قابل توجيه خواهد بود و آن در صورتي است كه جنابعالي طبق آنچه در بيانيه اعلام پيروزي خود وعده كرده بوديد، قصد بهرهگيري "از همه امكانات قانوني براي احقاق حقوق حقه ملت ايران " را در صورت عدم رعايت امانت در آراي مردم از سوي مسئولان اجرايي، داشتيد. اما با دقت در اين بيانيه، هيچ اثري از قصد جنابعالي براي پيگيري شكايت خود از طريق قانوني نيز به چشم نميخورد. نه قصد طرح شكايت به مراجع قانوني را داريد و نه ابطال انتخابات را مطرح ميسازيد؛ فقط تهديد ميكنيد كه "تسليم اين صحنه آرايي خطرناك نخواهم شد " و به مسئولان توصيه ميكنيد كه "پيش از آن كه دير شود اين روند را فوراً متوقف كنند و همگي به خط قانون و امانتداري از آراي ملت بازگردند. " آراي ملت هم كه مانند روز، روشن است چنانكه در ابتداي اين بيانيه فرمودهايد: "مردمي كه در صفهاي طولاني اخذ رأي شاهد تركيب آرا بودند و خود ميدانند كه به چه كسي رأي دادهاند، با حيرت تمام به شعبدهبازي دستاندركاران انتخابات و صدا و سيما نگاه ميكنند. "
جناب آقاي مهندس موسوي! آيا اين بيانيه شما جز اين معنا را دارد كه مسئولان را تهديد ميكنيد تا آراي انتخابات را مطابق ذهنيت جنابعالي اعلام نمايند؟ و آيا به من حق ميدهيد از اين بيانيه شما چنين نتيجه بگيرم كه اگر تهديدات و خط و نشان كشيدنهاي شما كارگر ميافتاد، و اعلام آرا به صورتي كه شما پيروز انتخابات معرفي ميشديد، صورت ميگرفت، همچنان راه را براي عبور از "تخلفات روز رأيگيري و روزهاي قبل از آن " باز گذاشته بوديد و سلامت انتخابات را هم به رسميت ميشناختيد؟ آيا اگر چنين برداشت كنم كه جنابعالي به استفاده ابزاري از اين تخلفات دست زديد، به بيراهه رفتهام؟
اما به هر حال تهديدات جنابعالي كارگر نيفتاد و لذا شما با صدور بيانيهاي در روز 24 خرداد كه در ساعت 20:23 دقيقه روي خروجي سايت كلمه قرار گرفت، از شوراي نگهبان خواستيد تا نسبت به ابطال انتخابات اقدام كند. اگر به مفاد اين بيانيه دقت كنيم، ملاحظه ميشود كه تمامي تخلفات و ايرادات برشمرده در آن، قبل از ساعت 23و 23 دقيقه روز 22 خرداد محقق بودهاند و نحوه نگارش نيز حاكي از آن است كه اين تخلفات، در همان روز براي جنابعالي و اطرافيانتان كاملاً واضح و آشكار بوده است. در ابتداي اين بيانيه آمده است: "بسمه تعالي. شوراي محترم نگهبان. سلام عليكم. پیرو دهها مكاتبه ستاد انتخاباتی اینجانب با آن شورا دایر بر تخلفات صریح انتخاباتی عوامل اجرایی وزارت كشور و نیز یكی از نامزدها كه قطعاً در نتیجه انتخابات 22 خرداد ماه مؤثر بوده است و ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میشود، عدم صحت انتخابات محرز است و رسیدگی و ابطال آن درخواست میگردد. "
جناب آقاي مهندس موسوي! اگر آن طور كه در اين بيانيه ادعا ميكنيد واقعاًمعتقد بودهايد بنا به دلايل متعدد "عدم صحت انتخابات محرز است "، ديگر اعلام پيروزي در اين انتخابات و بالاتر از آن دعوت مردم به حضور در جشن پيروزي چه معنايي دارد؟ اگر عدم صحت اين انتخابات بنا به دلايلي كه در اين بيانيه برشمردهايد محرز بوده، ديگر هشدار دادن به مسئولان در بيانيه ساعت 13:58 دقيقه روز 23 خرداد براي "امانتداري از آراي ملت " از چه رو بود؟ آخر، نمازي كه از اصل باطل باشد را كه ديگر كسي به صحيح خوانده شدن قنوت و تشهدش كاري ندارد.
جناب آقاي مهندس موسوي! به نظر شما "حقوق حقه ملت " كه شما دفاع از آن را شعار خود قرار داديد و شد آنچه شد، چيست؟ آيا حقوق حقه ملت جز اين است كه از يك انتخابات سالم برخوردار باشد؟ يقيناًهمين است. اما از آنچه به تفصيل بيان شد بنده جز اين نميتوانم برداشت كنم كه در ذهن شما، "حقوق حقه ملت " و "رياست جمهوري خود " معادل يكديگر قرار گرفته بودند. بنابراين وقتي خود را پيروز انتخابات احساس كرديد، و جايگاه رياست جمهوري را آماده جلوس خويش ديديد، براحتي از تمامي تخلفات ادعايي خود گذشتيد. آيا ميتوانيد بگوييد در آن زمان تكليف "حقوق حقه ملت " از نظر شما چه ميشد؟
مردم ايران در روز 22 خرداد 88 براستي حماسهاي بزرگ آفريدند كه چشم جهان بدان خيره ماند. اين حماسه ميتوانست به يك جشن بزرگ منجر گردد و وحدت و شكوه و اقتدار ملي ايرانيان را رشك جهانيان سازد اما امان از اين زمانه و گردش دوران، كه چه بازيها در آستين دارد.
جناب آقاي مهندس موسوي! من در مقام و موقعيتي نيستم كه بتوانم راجع به صحت و سقم انتخابات اظهارنظر كنم اما به يقين ميدانم كه براي كشف حقيقت در اين زمينه هيچ راهي جز پيمودن مسيرهاي قانوني وجود ندارد و اميدوارم قانون براي همه ما، چه آنها كه متمسك به آن ميشوند و چه آنان كه مجريان آنند، از چنان شأن و احترامي برخوردار باشد كه هيچ مصلحتي فوق آن انگاشته نشود. در اين صورت همچنان راه براي برپا ساختن يك جشن بزرگ ملي باز خواهد بود.
با تقديم احترامات فائقه
مسعود رضائي
2/4/1388
محمدحسن قديري ابيانه مشاور سابق اطلاع رساني و ارتباطات رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در گفتگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، گفت: در اول تير 1384 و در آخرين روز دور دوم تبليغات انتخاباتي بين آقايان احمدي نژاد و هاشمي رفسنجاني، رئيس يك نهاد نظر سنجي افكار عمومي كه گرايش به شدت ضد احمدي نژادي داشت، براي من كه مشاور اطلاع رساني و ارتباطات رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بودم، نتايج نظر سنجي روز قبل را ارسال كرد تا آن را به رئيس مجمع تشخيص مصلحت ارائه كنم. آخرين نظر سنجي روز سه شنبه انجام شده بود و نتيجه آن چهار شنبه صبح جمع بندي و حدود ظهر بدست اينجانب رسيد. جلسه ستاد انتخاباتي آقاي هاشمي، در مجمع تشخيص در حال برگزاري بود.
وي افزود: در آخرين نظر سنجي آمده بود كه احمدي نژاد حدود 5 تا 6 ميليون راي بيشتر از هاشمي دارد. مطمئن شدم كه ايشان در انتخابات شكست فاحشي خواهند خورد. گروهي پيشنهاد مي كردند كه آقاي هاشمي براي جبران اختلاف آرا دست به هنجار شكني بزند. از اينكه چنين افرادي خود را طرفدار آقاي هاشمي مي دانند و در ستاد ايشان جمع شده اند به شدت متاثر بودم. از آمارها كپي گرفتم و وقتي مهدي هاشمي از جلسه بيرون آمد آن را به وي دادم تا در جلسه تحويل آقاي هاشمي دهد و گفتم ايشان چند ميليون راي از احمدي نژاد عقب است. او گفت من اين آمار را قبول ندارم و بابا برنده است! مطمئن شدم كه آمار را تحويل آقاي هاشمي نخواهد داد.
قديري ابيانه تصريح كرد: لذا بلافاصله مشغول به تهيه گزارشي شدم و ضمن آوردن آمار مذكور فاصله چند ميليوني و شكست وي را حتمي دانستم و تاكيد كردم كه بسياري از افراد مومن و وفادار به انقلاب اسلامي اين تصور برايشان ايجاد شده است كه ايشان رو در روي رهبري قرار گرفته و در صدد تضعيف جايگاه ولايت فقيه هستند و اين امر آنها را از ايشان دور خواهد كرد و پيشنهاد دادم تا بر اموري تاكيد كنند كه همراهي ايشان با مقام معظم رهبري را به اثبات برساند و تاكيد كردم كه اين امر مي تواند تا حدودي آراء را جلب نمايد ولي تاكيد كردم كه با اين وجود با اختلاف چند ميليون نفر در انتخابات شكست خواهند خورد و بايد خود را آماده چنين واقعيتي بنمايند.
وي ادامه داد: منتظر شدم تا جلسه تمام شود و وقتي همه رفتند قبل از اينكه آقاي هاشمي بيرون بيايند نامه را از طريق دفترشان تحويل دادم.
شب به صدا و سيما رفتم تا از نزديك شاهد آخرين مناظره زنده تلويزيوني باشم. از ايشان قبل از ورودشان به سالن مصاحبه پرسيدم كه آيا گزارش آخرين نظر سنجي را كه براي ايشان در نامه نوشتم ديده اند يا خير كه تاييد كردند.
قديري تصريح كرد: با پايان مصاحبه از ايشان جدا شده و با چند تن از دوستان صدا و سيما ديدار كردم. ساعت 2 نيمه شب از صدا و سيما خارج شدم و به منزل برگشتم.
مشاور سابق اطلاع رساني و ارتباطات هاشمي رفسنجاني گفت: پنج شنبه تبليغات انتخاباتي ممنوع بود. جمعه سوم تير انتخابات با شكوه تمام برگزار شد. به چند جا سر كشيدم. انتخابات در كمال نظم و صحت برگزار شد؛ با توجه به حرفهايي كه مي شنيدم و صحنه هايي كه از برخي اطرافيان آقاي هاشمي مي ديدم، مي دانستم كه مخالفين احمدي نژاد دم از تقلب خواهند زد و حاضر به پذيرش شكست نخواهند بود.
نتيجه انتخابات همان شد كه در آخرين نظرسنجي پيش بيني شده بود و احمدي نژاد با 17 ميليون راي در مقابل 10 ميليون راي پيروز انتخابات شد. اما همانطور كه انتظار مي رفت متاسفانه زمزمه تقلب در انتخابات توسط اعضاي ستاد و بستگان ايشان سر داده شد حال آنكه ترديدي در پيروزي دكتر احمدي نژاد نبود.
قديري ابيانه با بيان اينكه هنوز هم برخي از بستگان آقاي هاشمي دست از ادعاي بي اساس تقلب دست بر نمي دارند، اظهار داشت: ادعاي وقوع تقلب در انتخابات اخير نيز تكرار شده است و متاسفانه باز هم بستگان و اطرافيان آقاي هاشمي آتش بيار اين معركه ساختگي شده اند و اين در حالي است كه بسياري از تحليل گران بيطرف خارجي نيز از قبل بر اساس نظر سنجي ها، پيروزي قاطع آقاي احمدي نژاد را پيش بيني كرده بودند.
وي افزود: مطابق با گزارش رسانه هاي گروهي، خبرگزاري فرانسه نوشت؛ سازمان غيردولتي «ترور فري تومارو» كه يك سازمان تخصصي در زمينه مطالعه افكار عمومي است در آستانه انتخابات ايران يك نظرسنجي تلفني در 30 استان انجام داده است و بر پايه نظرسنجي خود اعلام كرد احمدي نژاد دو برابر بيشتر از مخالفانش راي بدست آورد.
وي تصريح كرد: خبرگزاري «رويترز» نيز در همين زمينه با تاييد اين مطلب كه احمدي نژاد در آستانه انتخابات در نظرسنجي ها جلوتر از رقباي خودش بوده است نوشت «دو شركت غيردولتي آمريكا طي يك نظرسنجي تلفني سرتاسري در ايران اعلام كرد احمدي نژاد با نسبت دو بر يك از موسوي پيش است.»
قديري ابيانه ادامه داد: مطمئن هستم كه اطرافيان موسوي و خود وي و همسرشان مي دانند كه پيروز انتخابات نيستند و قطعاً نظر سنجي هاي واقعي گروه هاي هوادار وي نيز اين واقعيت را نشان داده اند ولي موسوي را بازي داده و به او پيروزي را القاء نموده اند. از دو حال خارج نيست يا اينكه او را محاصره كرده اند و به وي اجازه اطلاع از حقايق را نداده اند كه البته بعيد نيست و اين خود نشانه ضعف است و يا اينكه او مي داند كه شكست خورده است و حال كه پس از دو دهه سكوت وارد ميدان شده و طوري عمل كرده كه تمام آبروي خود را به انتخابات گره زده است، مي داند در انتخابات شكست خورده و علي رغم آن، مصالح ملت را فداي وجهه خود كرده است.
وي خاطرنشان كرد: جدا جاي سوال است كه چگونه وي در تبليغات انتخاباتي خود را وفادار به قانون و رعايت آن مي داند و پس از شكست مردم را دعوت به تظاهرات غير قانوني مي كند، در حالي كه مي داند مورد حمايت بيگانگان قرار گرفته و اين تظاهرات به دست عوامل بيگانه به آشوب كشيده مي شود. چگونه است كه خود را پيرو خط امام (ره) مي نامد و اين رهنمود حضرت امام (ره) را كه تأكيد فرمودند كه "اگر دشمنان از شما خشنود بودند بدانيد در بيراهه هستيد " را ناديده مي گيرند. آيا موسوي نمي داند كه راديو آمريكا، راديو اسرائيل و بي بي سي سنگ او را به سينه مي زنند و مواضع او را تكرار مي كنند؟
قديري ابيانه با اشاره به سخنان همسر موسوي، گفت: زهرا رهنورد نيز در مصاحبه با شبكه بي بي سي انگلستان به مهمترين دلايل تقلب در انتخابات اشاره كرده و گفته است «يك سري نقاطي هستند كه اصلا مشخص است كه خودش ملاك تشخيص نادرست بودن نتايجي است كه وزارت كشور اعلام كرده است مثلا آذربايجان و ترك زبان ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي گذارند كه به كس ديگري رأي بدهند. ... خود من لر هستم و موسوي هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابر اين اهالي لرستان موسوي را نمي گذارند به آقاي احمدي نژاد رأي بدهند. اين دو تا ملاك است و باقي موارد هم شبيه همين است»؛ آخر اين چه توهين بزرگ و تحقيري است كه در حق مردم لر و ترك روا مي دارند؟ يعني ملاك راي اين هموطنان ما به يك نامزد به خاطر داشتن ترك بودن يا همسري لر داشتن است؟ توهيني از اين بالاتر نيز به شعور مردم وجود دارد؟
وي افزود: متاسفانه عملكرد اطرافيان آقاي موسوي و هاشمي، حماسه بزرگ و شيرين حضور مردم را تلخ كرد اما يقين دارم كه اين حوادث انقلاب را پايدارتر خواهد كرد و مردم ما آزمونهايي به مراتب سخت تر از حوادث اخير را با موفقيت پشت سر گذاشته اند. خداوند عاقبت همه ما را ختم به خير كند و دست ما را هرگز از دامان ولايت جدا نگرداند.
امروز در راهپیمایی میدان ولی عصر(عج) تهران، متنی از فرمایشات حضرت امام پخش شد که بسیار مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفت. برای این که عده ای که خودشان را پشت امام پنهان کرده و هر کس به ایشان بگوید بالای چشمتان ابروست، سریع از امام هزینه می کنند، از این فرمایشات امام با خبر شوند، این مطلب را در وبلاگ قرار می دهم. البته یقینا این فرمایشات حضرت امام در دسترس آقایان هست، فقط کافی است از بین مجلدات صحیفه نور که در کتابخانه هایشان حتما موجود است، برخی را برداشته و خاکش را فوت کنند و باز کرده و بخوانند:
* من باز به همه اين آقاياني که ميخواهند نطق کنند و اعلاميه بدهند و نميدانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاين مزخرفات، به همه اينها اعلام ميکنم که برگرديد به اسلام، برگرديد به قانون، برگرديد به قرآن کريم، بهانه درست نکنيد که اسباب اين بشود که شما همه به انزوا کشيده بشويد. من به بسياري از شما علاقه دارم و ميل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جاي خود باشند و چنانچه اينطور نباشد، مسئله طور ديگر خواهد شد. (صحيفه امام جلد 14 صفحه 415)
*نميشود از شما پذيرفت که ما قانون را قبول نداريم. غلط ميکني قانون را قبول نداري! قانون تو را قبول ندارد نبايد از مردم پذيرفت، از کسي پذيرفت، ما شوراي نگهبان را قبول نداريم. نميتواني قبول نداشته باشي. مردم راي دادند به اينها، مردم 16 ميليون تقريبا يا يک قدري بيشتر راي دادند به قانون اساسي. مردم که به قانون اساسي راي دادند منتظرند که قانون اساسي اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند ميشود بگويد من شوراي نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسي را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئيسجمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه بايد مقيد به اين باشيد که قانون را بپذيريد، ولو برخلاف راي شما باشد. بايد بپذيريد، براي اينکه ميزان اکثريت است؛ و تشخيص شوراي نگهبان که اين مخالف قانون نيست و مخالف اسلام هم نيست، ميزان است که همه بايد بپذيريم.
(صحيفه امام جلد 14 صفحه 378)
* اگر يک جايي عمل به قانون شد و يک گروهي در خيابانها برضد اين عمل بخواهند عرض اندام کنند، اين همان معناي ديکتاتوري است که مکرر گفتهام قدم به قدم پيش ميرود، اين همان ديکتاتوري است که به هيتلر مبدل ميشود انسان، اين همان ديکتاتوري است که به استالين انسان را مبدل ميکند. اگر قانون در يک کشوري عمل نشود، کساني که ميخواهند قانون را بشکنند اينها ديکتاتوراني هستند که به صورت اسلامي پيش آمدهاند يا به صورت آزادي و امثال اين حرفها. اگر همه اين آقايان که ادعاي اين را ميکنند که ما طرفدار قوانين هستيم، اينها با هم بنشينند و قانون را باز کنند و تکليف را از روي قانون همه شان معين کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف راي من هم بود من خاضع ام، اگر بر وفاق هم بود من خاضعام، ديگر دعوايي پيش نميآيد؛ هياهو پيش نميآيد.
(صحيفه امام جلد 14 صفحه 415)
* قانون معنايش اين است که {همه} چيزها {را} به حسب قانون اسلامي، به حسب قانون کشوري که منطبق با قوانين اسلام است، همه را، وظيفهاشان را قانون معين کرده. بعد از اين که قانون وظيفه را معين کرد، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، اين يک ديکتاتوري است که حالا به صورت مظلومانه پيش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پيش خواهد آمد و بعد اين کشور را به تباهي خواهد کشيد و اين کشور وقتي به تباهي کشيده شد و اين مردم متفرق و مختلف با هم شدند، اين همان وظيفه اي است که براي ابرقدرتها بايد انجام بدهد اين آدم انجام داده، ولو خودش نمي فهمد، اگر بفهمد که ديگر مصيبت بالاتر است، لکن خودشان ملتفت نيستند.
(صحيفه امام جلد 14 صفحه 415)
بالاخره پس از چند ماه کش و قوس و نزدیک به دو هفته تبلیغات رسمی برای انتخابات ریاست جمهوری و علی رغم توهین ها و افترائات بسیار زیادی که به منتخب مردم زده شد و همچنین تهدیدات ضمنی فراوانی که از سوی برخی افراد ـ حتی موجه ـ متوجه نظام و مملکت شده بود، بالاخره مردم از هر طیف و گروهی و با دلبستگی های گوناگون به افراد و جریانات مختلف سیاسی، پیروز عرصه انتخابات شدند و یک بار دیگر با حضور حداکثری خود، ایران را در جهان به ظاهر دموکراتیک سربلند و سرفراز کردند.
طبق اخبار غیر رسمی که به صورت جسته و گریخته و از منابع مختلف تا کنون به دست رسیده است، پیروزی دکتر محمود احمدی نژاد با قاطعیت محرز گردیده و فاصله بین ایشان و رقیب اصلی شان یعنی مهندس موسوی آنقدر زیاد است که بعید می رسد تا فردا که شمارش به اتمام رسیده و نتایج اعلام می شود، پر گردد.
همچنین طبق اطلاعات رسیده تا این لحظه، از آرای شمارش شده در صندوق های رأی استان قم، دکتر احمدی نژاد ۷۰٪ و مهندس موسوی ۲۰٪ آراء را کسب کرده اند. به نظر می رسد این رقم در سراسر کشور نیز با تغییراتی جزئی به همین شکل باشد.
این پیروزی، قبل از این که پیروزی احمدی نژاد باشد، پیروزی مردم است. پس باید خواند:
این پیروزی
خجسته باد این پیروزی!
از سه روز قبل تا امروز سایت بلاگفا رو نتونستم باز کنم. به همین دلیل موج های ایجاد شده توسط طرفداران احمدی نژاد در شهرهای دیگه رو نتونستم بذارم. اما امروز که روز انتخاباته آخرین مطلب وبلاگ رییس جمهور رو براتون می ذارم:
همان طور كه انتظار مي رفت، متأسفانه تخريب گران و شايعه سازان كه ديگر امروز همه مردم اهداف آنان را به خوبي مي شناسند، در اين ساعات آخر اقدامات خود را تشديد كرده اند. در این خصوص لازم ميدانم نكاتي را متذكر شوم:
1- دولت نهم از نخستين روزهاي فعاليت، عزم خود را براي مبارزه با اشرافيت برخي مسئولين و برخورد با فساد جزم كرده بود. ما در اين 4 سال سعی کردیم تا جايي كه مي توانيم، بدون سر و صدا به مبارزه با اشرافيت و فساد بپردازيم تا هم آرامش كشور و مردم عزيزمان حفظ شود و هم فشار ناشي از مبارزه با زياده خواهان به مردم منتقل نشود.
چه بسيار دست هاي زياده خواهي كه از سفره بيتالمال قطع، و چه بسيار اموالي كه از اسراف و اتلاف آن جلوگیری شد.
ما در اين 4 سال با همه توش و توان خود بر عهد و پیمانی که با مردم بستیم، وفادار مانديم. اما در آستانه انتخابات، جريان ويژه خوار، فرصت طلب و تمامیت خواهی كه خود را در آستانه انزواي كامل مي ديد، دست به اقداماتي زد كه چاره اي جز افشای پاره ای از حقایق و واقعیات باقي نگذاشت.
افشاي پشت پرده اين جريان لازمه ادامه مبارزه با پديده اشرافيت بود كه در زمان خود به انجام رسيد.
اعلام مستقيم و آشكار و زودهنگام اين مسایل، اگرچه از فشارهای وارده بر دولت می کاست اما هزينه هاي زيادي را به مردم تحميل مي كرد. ما هرگز در مبارزه با مفاسد كوتاهي نكرديم و به فضل الهي و با حمايت مردم، اين مسير را با تمام توان ادامه خواهيم داد. البته باز هم تأكيد مي كنم كه دولت ادامه اين مبارزه را با آرامش دنبال خواهد کرد و اجازه نخواهد داد كه فضاي عمومي كشور ملتهب شود.
2- مي گويند در اين دوره به مسائل فرهنگي توجه نشده، با موسسات انتشاراتی برخورد شده و در مقابل افکار و اندیشه های خرافی و انحرافی ترویج شده است!
این درحالی است که تا کنون در اين دولت بیش از 1450 مؤسسه انتشاراتی مجوز نشر گرفته اند و تنها 4 مؤسسه انتشاراتی آن هم به دليل ترويج افكار و انديشه هاي خرافي و انحرافي تعطيل شده اند! اين آمار، با ارقام و اعداد مشابه در هيچ دوره اي قابل قياس نيست. ببینید دروغ پراکنی و شبهه سازی مخالفین دولت تا به کجا است!
3- تلاشهاي اين دولت براي تكريم حقیقی شأن و منزلت زنان بي سابقه است. وقتي مي بينم عده اي فقط در ايام انتخابات به ياد زنان مي افتند و با كارهاي نمايشي قصد فريب و استفاده ابزاري از موضوع بانوان را دارند تأسف مي خورم. کدام شاهد صادقی است که بتواند حمایت این دولت از بانوان و تقويت جايگاه زنان و خانواده را منکر شود. انتصاب نمايشي چند زن بهعنوان مدير يا وزير مشكلي را از عموم زنان حل نمي کند و ما هرگز حاضر به فريب افكار عمومي نبوده ايم. انتصاب بانوان در پست های مدیریتی در این دولت بر اساس شایستگی و توانمندی های علمی و اجرایی آنان بوده است.
4- بيشترين ضربه به مافياي تهيه و توزيع مواد مخدر در دولت نهم وارد شده است. ما چون اقدامات قبلي را كافي نمي دانستيم، براي برخورد قاطع با اين پديده شوم مطالعه، برنامه ريزي و سازماندهی دقيقی كرديم. در كنار مبارزه مستقيم با اعتياد، دولت راهكارهای اصولي را برای اشتغالزايي و تقويت بنيان خانواده و تسهيل ازدواج جوانان و افزايش آگاهي هاي فرهنگي دنبال می کند. برنامه ديگر دولت در اين زمينه حمايت از خانواده هاي آسيب ديده و كمك به نجات مبتلايان بوده است.
5- پاكدستي و سلامت این دولت و خدمت صادقانه و بیمنت آن بر کسی پوشیده است. مدتي است جنجال راه انداخته و به استناد گزارش تفريغ بودجه ديوان محاسبات نقل محافل كرده اند كه يك ميليارد دلار از پول نفت گم شده است! شايعه سازان و طراحان اين شبهه خود بيشتر از هر كسي مي دانند كه اولاً ساحت دولت نهم و خدمتگزاران ملت از اين تهمت ها به دور است و ثانياً در اظهارات مسئولين ديوان محاسبات هم بارها آمده است كه دراين موضوع تخلفي صورت نگرفته بلكه اشتباه محاسباتي است كه با توضيحاتي كه همكاران من داده اند چگونگی آن روشن شده است. از آگاهان به امور مالي و محاسباتي می پرسم كه چه زمانی می توان نتایج ناشي از رسيدگي ها را تخلف نامید؟ مگرنه اين است كه نتايج رسيدگي بايد به دادسراي ديوان محاسبات برود و دادستان پس از بررسي گزارش، دادخواست صادر نمايد و سپس هيأت هاي مستشاري مبادرت به صدور رأي نمايند و در آخرين مرحله هم محكمه تجديدنظر ديوان محاسبات، حكم به وقوع تخلف دهد؟ آيا اين مراحل طي شده است؟ جز آنها كه به دنبال بهانه براي ضربه زدن به دولت هستند آيا كسي مي تواند بگويد نتايج رسيدگي هاي حسابرسان ديوان محاسبات موید وقوع تخلف است؟ من بر اين گمانم كه در پشت پرده اين اظهارات کذب، توطئه ای برای خدشه وارد کردن به پيكره دولت اسلامی در جریان است.
6- از ديگر موضوعاتي كه بهانه حمله به دولت قرار داده اند، بحث واردات چاي خارجي به كشور و ضربه زدن به تولید داخل بوده است. متأسفانه شايعه پردازان هيچ گاه به مستندات و سابقه موضوع اشاره نکردند. واقعیت این است که سازمان چاي، در دولت قبل منحل گردید و به چای کاران گفته شد که به ازاي حذف هر هكتار از باغات چاي هفتصد هزار تومان به آ نها وام داده خواهد شد! البته بماند كه از قِبل حذف سازمان چاي و حذف توليد چاي داخلي عده اي خاص منتفع و از محل واردات بي رويه چاي پول كلاني به جيب زدند .آن چه که در اين دولت بدان اهتمام شد توجه و مساعدت بیشتر به چایکاران و احیای مجدد سازمان چاي براي ياري رساندن به چايكاران شمال كشور بود.
7-از همان روزهاي آغازين دولت دغدغه من این بود یك فرد بازنشسته عائله مند با داشتن عروس و داماد و ... چگونه مي تواند با حقوق و مزاياي یکصدو بيست هزار تومان امرار معاش كند؟! تا اینکه با تلاش و برانه ریزی گسترده بحمدالله این مشکل تا حدودی برطرف شد و دريافتي اين قشر ارزشمند و پرافتخار جامعه اصلاح گردید. حقوق و مزاياي ديگر کارمندان و مستمری بگیران جامعه نيز به همين منوال ترميم شد و افزایش یافت اگرچه معتقدم هنوز تا نقطه مطلوب فاصله داریم. می فرمایند که چرا اين كار را دير انجام داده ايد؟عجبا! مسئله مهمي كه ساليان دراز مغفول مانده بود و از ابتداي دولت نهم روي آن كار شد و در اولين فرصت ممكن يعني سال 1387 عملي شد را به عنوان نقطه ضعف این دولت برمی شمارند!
جالب است که مخالفین دولت اصلاً به روی خود هم نمی آورند که پرداختهای دولت صرفاً بر اساس بودجه مصوب مجلس است و دولت راساً امکان و اختیاری برای پرداخت های اضافی ندارد.
8-از جمله بهانه هايي كه وسیله تخریب دولت قرار گرفت، انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور بود. همگان مي دانند كه نظام برنامه ريزي كشور در دولت نهم نه تنها از بین نرفت، بلکه با اصلاحات به عمل آمده تقویت و تحکیم شد. براي اطلاع ملت شريف ايران به اختصار مي گويم که مستندات قابل توجهي مبني بر ناكارآمدي سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور در اين دولت و دولت هاي قبلي وجود دارد.
كاهش قدرت كارشناسي، كم رنگ شدن وظايف نظارتي، ضعف نظام برنامه ریزی، درگیر شدن با فعاليت هاي جاري و اجرايي، انعطاف ناپذيری، حاکمیت فرهنگ بوروکراتیک بر ماموریت سازمانی و... جملگی از دلایل ایجاد تغییر در سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور بود. آگاهان مي دانند كه در قانون اساسي نامي از سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور برده نشده است و صرفا مسووليت برنامه و بودجه كشور بر عهده رييس جمهور می باشد. در دولت نهم به جهت ايجاد ساز و كار مطمئن و كارآمد، براي توجه بيشتر و بها دادن به تفكر و فرايند كارشناسي در اداره امور كشور، اين سازمان به دو معاونت رييس جمهوری تبديل شد تا ضعف ها و نارسایی هایی که ساليان سال همه دولت ها را رنج مي داد و خود به مانعي در برابر پيشرفت كشور تبديل شده بود برطرف شود. اگر همه اسناد و مكاتبات داعيه داران امروز در خصوص ناكارآمدی سازمان مديريت و برنامه ريزي سابق منتشر شود معلوم خواهد شد كه سياست بازي ها تا چه اندازه بر منافع ملت سايه افكنده است. ما معتقدیم که دستگاه ها و سازمان ها به خودی خود دارای اصالت نیستند بلکه آنچه اصالت دارد انجام صحيح مأموريت و وظايف براي پيشبرد اهداف كشور و تامین منافع مردم است.
9-
براي اولين بار دولت ارتباطات خود را با علما و حوزه هاي علميه به صورت نظام يافته و مستمر طراحي و اجرا كرده است.
ارتباطات تنگاتنگ دولت با علما و روحانيون در اقصي نقاط كشور به منظور بهره گيري از فیوضات اخلاقی و معنوی و ديدگاههاي فقهی، علمی آنان بر قرار است.
چگونه ممکن است دولتي كه گفتمانش ،گفتمان امام و انقلاب است، به عدم ارتباط و تعامل با علما و حوزه هاي علميه متهم شود؟
گفتنی ها بسیار است اما در این مجال کوتاه به این مختصر اکتفا می کنم و باقی سخنان خود با شما را به فرصت نزدیک دیگری وا می نهم. از خدای متعال می خواهم که همواره ما را در صراط مستقیم خود ثابت قدم و استوار بدارد. عزیز و سربلند باشید.
یکشنبه عصر، ارومیه
این هم یکی دو نظر از طرف کسانی که مدعی اخلاق مداری هستند و زحمت کشیده و ذیل مطالب قبلی کامنت گذاشته اند:
نویسنده: sm
سلام نماینده مردم قم در اینترنت
خجالتم خوبه
این اراجیف چیه تو وبلاگت گذاشتی
وقتی به هر املی اجازه وبلاگ نویسی میدن آخرش همین میشه دیگه
یه چیز می خوای تو وبلاگ بزاری یه کم روش فکر کن تجزیه تحلیلش کن بعد بزار مثه دولت نهم پر از چرتو پرت ودروغه وبلاگت یه سر به وبلاگ من بزن تا وبلاگ نویسی رو یاد بگیری
این نظر هم به صورت خصوصی گذاشته شده بود و از آنجا که بلاگفا اجازه درج نظرات خصوصی را در کامنت ها نمی دهد، آن را در ذیل این پست گذاشتم که باز هم خودتان قضاوت کنید که چه کسانی مدعی اخلاق هستند!
نویسنده: یک رزمنده
فریب بخورید با ظاهرسازی و دروغ های احمقی نژاد..احمقی نژاد منو با همه سوابقم دفن کرد....چه اشتباهی داشتیم که باحرف های بزرگان این نظام رفتیم به جنگ....!!!...اینه نتیجه تهمت های احمقی نژاد ملعون
یکشنبه صبح؛ تبریز
براي منافع ملت گلوي خود را برابر تيغ تهمتها آماده كردهايم
چهارشنبه مشهد
جمعه اصفهان
مفسدين اگر دست از اموال ملت برندارند يكييكي به ملت معرفي ميشوند
اگر چه در مورد مناظره احمدی نژاد و موسوی صحبت ها و مقالات بسیاری در سایت های مختلف درج شده، ولی بعضی نکات هم به نظر من می رسید که لازم دانستم برایتان بنویسم.
اول در خصوص اصل مناظره:
این اولین بار بود که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این چنین رو در رو به مناظره با یکدیگر پرداختند و البته اقدام مبارکی است و امید می رود در دوره های بعد، هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا گسترش یابد. یعنی صرفا مناظره بین نامزدها نباشد و متخصصین هر عرصه هم برای شفاف سازی بیشتر مناظراتی با هم داشته باشند.
اما در مورد این مناظره خاص باید بگویم، میرحسین که عدم تمایل خود را قبلا اعلام کرده بود با اضطراب و استرس فراوانی پا به این میدان گذاشت. به گونه ای که صدای لرزان و دستان مرتعش او به خوبی این حالت را به بیننده القا می کرد. برای اثبات این مدعا می توانید به مناظره موسوی و رضایی در پنجشنبه شب مراجعه و تفاوت را کاملا حس کنید. او مطالبی را روی کاغذ نوشته بود و سعی داشت بدون توجه به آنچه طرف مقابل مطرح می کند، همان مطلب را بخواند که در این کار هم چندان موفق نبود. البته این شگرد اصلاح طلبان است که دستانشان را روی گوششان بگذارند و دهانشان را باز کنند و فریاد بزنند. حالتی که هشت سال تمام هر کسی خواست از ایشان انتقاد کند با او برخورد کردند و هیچ کس حاضر نشد کلامی از این انتقادات را گوش کند چه برسد به این که پاسخ دهد.
در طول مناظره، موسوی به هیچ یک از سوالات احمدی نژاد پاسخی نداد و از آن ها عبور کرد. حتی او که از روز اول ورودش به عرصه انتخابات نمی توانست شادی و شعف خود را از حمایت های هاشمی و خاتمی پنهان کند و در آغاز اولین نطق تلویزیونی اش هم به این مسئله افتخار کرد، کار به جایی رسید که کم مانده بود از آن دو برائت بجوید و با کلی گویی این که من نمی خواهم وارد دوران هاشمی و خاتمی بشوم سعی کرد از خلاء بیست ساله عدم حضورش، به این وسیله عبور کند.
او که از ابتدای ورودش به صحنه و تا هم اکنون، هیچ برنامه ای را ارائه نکرده و ترجیع بند تمام سخنانش حمله به دولت، حتی پس از دریافت جواب شبهاتش توسط احمدی نژاد می باشد، سعی دارد با ایجاد جوّی فاقد پشتوانه فکری، مردم را با خود همراه کند. اگر به بیانیه 5شنبه شب موسوی در ابتدای مناظره اش با رضایی مراجعه کنید، خواهید دید علی رغم این که در خصوص دانشجویان ستاره دار احمدی نژاد جواب ایشان را داد و خود ایشان هم گفت "اگر در زمان معین هم بوده، او بد کاری کرده است!" باز عین همان شبهه را تکرار کرد.
اما در مقابل؛ احمدی نژاد سعی کرد به سوالات موسوی با متانت پاسخ دهد و البته بعضی سوالات به دلیل کمی وقت و به دلیل این که حق خود می دانست که پرسش هایی از آقای موسوی در خصوص عملکردش داشته باشد بی پاسخ ماند.
ادامه مقاله در ادامه مطلب
ای شیر شکوه غرشت را دیدند
آنها که به عزت تو می خندیدند
دیشب همگی به پای روشنگریت
جز "چیز" جواب دیگری نشنیدند
امشب فکر می کنم اکثریت ملت ایران برای مدت یک ساعت و نیم از مقابل شیشه تلویزیون تکان نخوردند، آن هم برای تماشای مناظره ای که در واقع حکم فینال زودرس مناظره های انتخابی را داشت. بعدا در خصوص این مناظره مطلب خواهم نوشت اما برای این که دست خالی نروید از شما دعوت می کنم اخبار مربوط به این واقعه و بازتاب های آن را از سایت خبرگزاری فارس دیدن فرمایید. البته این فقط یک پیشنهاد است و شما می توانید از هر کانالی که دوست دارید این مسئله را تعقیب کنید!