مدح جانانه امیرالمومنین(ع) از زبان پیامبر(ص)

اقیانوس ناپیدا کرانه فضائل و مناقب مولای متقیان امیرمومنان علی ابن ابی طالب گسترده تر از آن است که نوابغ جهان صاحبان قلم و بیان فرزانگان زمان و فرهیختگان دوران با قلم و زبان به تصویر گوشه ای از فضائل بیکران آن اعجوبه خلقت و نادره آفرینش بپردازند.بنابراین باید سراغ خود معصوم رفت هر چند که او نیز به دلیل فهم پایین بشر همه مناقب و فضائل آن امام همام را بیان نکرده است.

به گزارش جهان این روزها که مزین به میلاد پر برکت مولی الموحدین امیرالمومنین است تلاش شد تا مجموعه‌ای از احادیث خواندنی از زبان پیامبر و تعدادی از احادیث قدسی را خدمتتان ارائه شود. بخش اول مدح علی علیه السلام از زبان پیامبر اکرم است که از کتب چشم بر خورشید علامه محمدرضا حکیمی خراسانی انتخاب شده است. به گزارش جهان این روزها که مزین به میلاد پر برکت مولی الموحدین امیرالمومنین است تلاش شد تا مجموعه‌ای از احادیث خواندنی از زبان پیامبر و تعدادی از احادیث قدسی را خدمتتان ارائه شود. بخش اول مدح علی علیه السلام از زبان پیامبر اکرم است که از کتب چشم بر خورشید علامه محمدرضا حکیمی خراسانی انتخاب شده است.

دوستان علی
رسول خدا می فرماید: اگر تمامی مردم بر دوستداری علی جمع می‌شدند خداوند آتش جهنم را خلق نمی‌کرد.
بحار النوار ج ۳۹ ص ۴۲۸

ابوهریره از رسول خدا نقل کرده است که فرمود:هنگامی که (در شب معراج) مرا به آسمان ها بردند دیدم که بر پایه عرش نوشته شده بود :هیچ معبودی نیست جز خدای یکتا، محمد رسول خداست. او را به وسیله علی تایید کردم و به وسیله علی یاری دادم.
مناقب خوارزمی ص ۳۲۸

نور واحد
هزار سال پیش از آن که خداوند آدم را بیافریند من و علی نوری نزد خدای عزوجل بودیم و آن نور خدا را تسبیح و تقدیس می‌کرد. هنگامی که خدا آدم را آفرید آن نور را در صلب وی قرار داد. ما همواره در یک جا بودیم تا آن که در صلب عبدالمطلب جدا شدیم. در من "پیامبری" و در علی "خلافت" قرار گرفت.
مناقب علی ابن ابی طالب ص ۸۸

خاک مقدس
سوگند به آن کس که جانم در دست اوست اگر بیم آن نبود که گروهی از امت من درباره تو همان چیزی را که ترسایان درباره عیس بن مریم گفتند، بگویند، امروز درباره تو سخنی می گفتم که بر هیچ مسلمانی نمی‌گذشتی، جز آنکه خاک پایت را به عنوان تبرک بر می داشت.
معجم کبیر طبرانی ج ۱ ص ۳۲۰

جایگاه علی
جایگاه علی نسبت به من، مثل جایگاه من نسبت به پروردگارم است.
دخائر العقبی ص ۶۴

تردید در علی مساوی است با کفر
علی بهترین فرد بشر است هر که تردید به خود راه دهد کافر است.
تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۳۷۳

کسی که در حق علی شک کند کافر است.
بحار النوار ج ۳۸ ص ۱۳۵

جواز بهشت
احدی از پل صراط عبور نخواهد کرد مگر کسی که علی برای او جواز عبور بنویسید.
الریاض النصره ج ۳ ص ۱۳۷

سرلوحه نامه اعمال
سرلوحه نامه اعمال مومن محبت علی بن ابی طالب است.
تاریخ بغداد ج ۴ ص ۴۱۰

شبیه کعبه
ابوذر غفاری از رسول خدا روایت می کند که فرمود:
مثل علی بین شما همچون مثل کعبه پوشیده است.نگاه کردن بر آن عبادت و آهنگ او نمودن واجب است.
مناقب علی ابن ابی طالب ص ۱۰۷

شرط عبادت ولایت علی است
ای علی اگر کسی خدا را به اندازه نوح عبادت کند و همسنگ کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند و ان مقدار عمر کند که هزار بار با پای پیاده حج به جای آورد و سپس در میان صفا و مروه مظلومانه کشته شد اگر ولایت تو را نپذیرد بوی بهشت به مشامش نمی رسد و داخل بهشت نمی شود.
مناقب خوارزمی ص ۶۸

فرشتگانی از نور صورت علی
همانا خدا از نور صورت علی بن ابی طالب فرشتگانی آفریده که (خداوند را) تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط کنند.
مقتل الحسین ج ۱ ص ۹۷

یک نور در دو بدن
من و علی نوری بودیم در برابر خدای متعال ، چهارده هزار سال پیش از این که آدم آفریده شود.چون خدای تعالی آدم را آفرید آن نور را دو نیمه کرد؛ نیمی از آن منم و نیمه دیگر علی است.
الریاض النصره ج ۳ ص ۱۲۰

نوشته ای در بهشت
هزار سال پیش از این که خدا آسمان ها و زمین را بیافریند بر در بهشت نوشته شده است:"خدائی جز خدای یکتا نیست، محمد پیامبر خدا است و علی برادر پیامبر خدا است"
کنز العمال ج ۱۱ ص ۶۲۴

کینه علی
هر کس بمیرد در حالی که در دلش کینه علی ابن ابی طالب وجود داشته باشد یهودی و یا نصرانی از دنیا می رود.
الفردوس بما ثور الخطاب ج ۳ ص ۵۰۸

مثل سوره قل هو الله احد
ای علی تو مثل سوره قل هو الله احد هستی.هر کس تو را در دل دوست بدارد گوئی یک سوم قران را خوانده است و هر کس تو را در دل دوست بدارد و با زبانش تو را یاری کند گوئی دو سوم قران را خوانده است و هر کس تو را در دل دوست بدارد و با زبانش تو را یاری کند و با دستش به یاریت بیاید همه قران را تلاوت کرده است.
تفسیر نورالثقلین ج۵ ص ۷۰۱

امتیاز هایی که به پیامبر داده نشد
سه فضیلت به من داده شد که علی نیز در آنها شریک است، و سه امتیاز به علی داده شد که به من داده نشده است.
لوای حمد برای من است و علی حامل آن، کوثر مال من است و علی ساقی آن؛ و بهشت و آتش به دست من است و علی تقسیم کننده آن. اما آن سه ویژگی که تنها به علی داده شده و من سهمی از آن ندارم این است که به او پدر زنی داده شده که نظیرش به من داده نشده است فاطمه همسر اوست و مانند آن به من داده نشده است و به او دو پسر داده شده که مانندشان به من داده نشده است.
بحار النوار ج ۳۹ ص ۹۰

رابطه حب علی و بغض علی
دروغ گفته است هر کس گمان می کند مرا دوست دارد در حالی که با این (علی ) دشمن است.
تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۲۶۸

تمام ایمان در مقابل تمام کفر
علی علیه السلام از رسول خدا اجازه گرفت و به سوی میدان رفت .در این حال پیامبر در فضیلت جهاد علی علیه السلام فرمودند: اینک تمام ایمان با تمام کفر روبرو شده است
شرح نهج البلاغه ج ۱۳ ص ۲۸۵

ضربت علی در روز خندق برتر است از تمام عبادتهای جن و انس تا روز قیامت
ینابیع الموده ج ۱ ص ۲۸۲

در هنگام فتنه
بزودی بعد از من فتنه ای پدید می آید هنگامی که واقع شد ملازم علی ابن ابی طالب باشید و از او جدا نشوید زیرا او نخستین کسی است که با من دیدار می کند و نخستین کسی است که با من مصاحفه می کند در روز قیامت، او در آسمان بالا نیز همراه من است و او جدا کننده حق از باطل است
تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۴۵۰

برای شیعیان
یاعلی! تو و شیعیانت در بهشت هستید نخستین کسی که زمین برایش شکافته می شود حضرت محمد و سپس شما هستید اولین کسی که مورد تکریم قرار می گیرد حضرت محمد و سپس شما هستید نخستین کسی که خلعت داده می شود حضرت محمد و سپس شما هستید
مناقب خوارزمی ص ۱۱۳

فضائل بی شمار
اگر تمام درختان قلم، و دریاها مرکب و همه جنیان شمارشگر و همه انسانها نگارشگر باشند قادر به شمارش فضائل علی ابن ابی طالب نخواهند بود
مناقب خوارزمی ص ۳۲

احادیث قدسی در مدح امیرالمومنین (ع)

قال الله عز وجل : یا محمد اقراء علی علی بن ابی طالب امیر المومنین فما سمیت بهذا احدا قبله ولا اسمی باحدا بعده

ای محمد علی ابن ابی طالب را امیر المومنین بخوان . قبل از او این نام را به کسی نگذارده و بعد از او به کسی نامگذاری نخواهم نمود ۱

قال الله عز وجل : لو اجتمع الناس کلهم علی ولایت علی ما خلقت النار
اگر مردم بر ولایت علی (ع) می پیوستند آتش جهنم را خلق نمی کردم۲

قال الله عز وجل : قد جعلت علیا علما فمن تبعه کان هادیا
به تحقیق علی (ع) را علم ( نشانه هدایت ) قرار داده ام که پیرو او هدایت می یابد .۳

قال الله عز وجل : یا محمد بک و به و بالائمه من ولده ارحم عبادی و امانی
ای محمد به واسطه تو وعلی و امامانی که از فرزندان تو هستند به بندگانم رحم می کنم ۴

قال الله تبارک و تعالی :
الا یا ملائکتی و سکان جنتی بارکوا علی ابن ابی طالب حبیب محمد وفاطمه بنت محمد فقد بارکت علیهما

آگاه باشید ای فرشتگان و ساکنان بهشتم ! به تحقیق من علی حبیب محمد وفاطمهدختر محمد را مجد و عظمت دادم و شما پیوسته نسبت به ایشان در این راستا باشید . ۵

قال الله تبارک و تعالی :
به یقام دینی و تنفذ احکامی
بواسطه علی (ع) دین و دستوراتم بپا می شود ۶

قال الله تبارک و تعالی :
به اوحی عبادی و بلادی
بواسطه علی (ع) بندگانم و سرزمین های خودم را احیا می کنم ۷

قال الله تبارک و تعالی :
به یمیز حذب الشیطان من حذبی
بواسطه علی (ع) حذب شیطان از حذب خودم مشخص می شود ۸

قال الله تبارک و تعالی :


به اجعل کلمه الذین کفروا السفلی و کلمتی العلیا
بواسطه علی (ع) وجود کافران و آثارشان را پست و آنچه را مربوط به من است ولا قرار می دهم ۹

قال الله تبارک و تعالی :
لولا علی ما خلقت جنتی
اگر علی (ع) نبود بهشتم را نمی آفریدم ۱۰

قال الله تبارک و تعالی :
ان علیا امام الاولیاء
بطور یقین علی امام دوستان درگاه الهی است ۱۱

قال الله تبارک و تعالی :
لا اله الا الله محمد رسول الله و نبی الرحمه و علی مقیم الحجه
محمودی جز الله نیست ؛ محمد رسول خدا و پیامبر رحمت و علی (ع) بر پا کننده حجت است ۱۲

۱- جواهر السنیه ص ۲۰۴
۲- جواهر السنیه ص ۱۸۵ و بحار الانوار ج ۳۹ ص ۲۴۷ روایت ۴
۳- جواهر السنیه ص ۲۰۳
۴- جواهر السنیه ص ۱۸۴
۵- جواهر السنیه ص ۱۸۳
۶- جواهر السنیه ص ۱۸۴
۷- همان
۸- همان
۹- همان
۱۰- جواهر السنیه ص ۲۱۱
۱۱- کشف الغمه ج ۱ ص ۱۴۳
۱۲- جواهر السنیه ص ۲۱۲

طنز/ پیامبران و رئیس‌جمهور

شهرام شکیبا  نوشت: پاراگراف زیر را  بخوانید، تا عرض کنم چه خبر است:

سایت اینترنتی روزنامه «ایران» سکوت احمدی‌نژاد در برابر پرسش خبرنگاران درباره جریان انحرافی را به سکوت حضرت مریم (س) در برابر سران قوم یهود تشبیه کرد و نوشت: «در این یادداشت، سعی بر این است تا با استناد به نمونه‌هایی از نحوه برخورد انبیا و انسان‌های الهی با مخالفین، میزان حقانیت و صحت عملکرد رسانه‌ها در زمان حاضر مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد». در این مطلب به مقایسه منطق حضرت مریم(س) و منطق حضرت عیسی (ع) در برخورد با کاهنان و بت‌پرستان با رفتار احمدی‌نژاد در دفاع از جریان انحرافی پرداخته شده است.

۱- آیا نویسنده می‌داند که حضرت مریم(س) در کدام ماجرا در برابر سران قوم یهود سکوت کردند؟ گمان نمی‌کنم آن ماجرا را بشود به جریان انحرافی و رئیس‌جمهور تشبیه کرد.

۲ - می‌خواهید از رئیس‌جمهور دفاع کنید، خب بکنید. چه کار به کار پیامبران الهی دارید. آن مادر و پسر به قدر کفایت از دست سران قوم یهود رنج ‌کشیده‌اند. لطفاً بی‌خیال آنها شوید.

۳- از قدیم گفته‌اند که «در مَثَل مناقشه نیست» ولی به‌هرحال هر چیزی یک حساب و کتابی دارد.

اخلاق اسلامی معاون اول

محمد‌رضا رحیمی، معاون اول رئیس‌جمهور، امروز در نخستین اجلاس هیأت‌امنای دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور گفت: «برای این که یک وزارتخانه، بیمارستان و رئیس آن وزیر آن را خراب کنند با بی‌اخلاقی برای ضربه زدن به وزیر چند بیمار را رها کرده‌اند. در حالی که این بیشترین آسیب به جمهوری اسلامی است که دشمنان آن این ضربه‌های غیر‌واقعی و ساختگی را می‌بینند. البته بنده تعجب کردم که چرا این موضوع پیگیری نشد و همین‌جا از وزیر می‌خواهم که تا آخر این موضوع را رها نکند.

۱- این موضوع پیگیری نشد، از بس که تحلیل جنابعالی درست است.

۲- با این حساب ما هرچه می‌کشیم از دست راننده آمبولانس‌هاست.

۳- یک بنده خدایی سیم برق را گرفته بود و از شدت برق‌گرفتگی به در و دیوار اصابت می‌کرد. یک نفر دیگر که شاهد ماجرا بود گفت: «خب ول کن اون سیم رو!» و شخص برق گرفته گفت: «من سیم را ول می‌کنم، اما سیم من را ول نمی‌کند.»

به نظر شما کدام یک از موارد زیر صحیح است؟

*معاون رئیس‌جمهور از سیم‌ برق خواسته بود که شخص مورد نظر را ول نکند؟

*معاون رئیس‌جمهور از شخص مورد نظر خواسته بود که سیم برق را ول نکند؟

*شخص مورد‌نظر قصد داشته که وزیر برق را خراب کند؟

*شخص مورد نظر قصد تخریب وزیر و دولت و تاریخ و سیم برق و... را با هم داشته است؟

۴- اخیراً یک رمالی و دعا‌نویسی به محله ما آمده که هرکس برای گره‌گشایی نزد او می‌رود و چله‌بری می‌کند و سرکتاب باز می‌کند و دعا و آب باطل‌السحر می‌گیرد، کاری از پیش نمی‌برد. گمان کنم که رمال‌نمای مذکور قصد خراب کردن جریان انحرافی را دارد. لذا خواهشمندم همین‌جا از دفتر ریاست جمهوری بخواهید تا جریان را پی‌گیری کند.

معاون اول رئیس‌جمهور بعد از صدور دستور رها نکردن موضوع از سوی وزیر گفت: «اگر براساس مصالح کشور حرکت کنیم و اخلاق را سرلوحه قرار دهیم، باید دمار از روزگار سو‌ءاستفاده‌کنندگان دربیاوریم.»

امیر‌المؤمنین علی (ع) نیز لابد در همین راستای دمار از روزگار درآوردن است که فرموده‌اند اگر خلخال از پای زن غیرمسلمانی درآورند، جا دارد که آدمی از غصه دق کند.

دیالوگ

دیدم مطلب امروز زیادی عقیدتی - سیاسی از آب درآمد، گفتم بد نیست با این دیالوگ مطلب تمام شود.

*اَیَن الّرجَبیون؟!

-والا در شرایط کنونی چه عرض کنم؟

منبع مطلب

ایرانیان چگونه شیعه شدند؟

با عرض تسلیت ایام ارتحال جانسوز بزرگترین احیاگر اسلام ناب محمدی در قرون اخیر؛ حضرت امام خمینی، متن ذیل را که به نظرم جالب توجه آمد برای این پست انتخاب کردم. روح امام و شهدا شاد باد!

سؤالي كه دراين نوشتار مورد بررسي قرار خواهد گرفت، اين است كه چگونه ايرانيان به سوي تشيع گرايش يافتند؟

سابقه دين اسلام در سرزمين ايران به عصر حيات «پيامبر اكرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرويز» شاه ايران برمي‏گردد؛ و ورود رسمي اين دين به اين سرزمين، به سال ۱۶ هجري و در زمان حكومت «عمر بن خطاب» خليفه دوم.

اما سؤال اساسي اين است كه به رغم ورود اسلام به ايران در دوره خلفا و همچنين به رغم آنكه ايرانيان قرون اوليه، اكثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد كه هم اينك شاهد اكثريت ايرانيان شيعي هستيم؟

در اين نوشته، بحث كلامي مطرح نيست. بلكه از ديدگاه "جامعه‏شناسي تاريخي " بررسي مي‏كنيم كه چه تحولاتي باعث شد كه اكثر ايرانيان، شيعه شوند.

در خصوص سؤال فوق دو دسته پاسخ ارائه شده است:

۱. پاسخ هاي نادرست و افسانه‏اي.

۲. پاسخ صحيح و منطقي.

در اينجا ضمن طرح چند پاسخ افسانه‏اي و نقد آنها، در انتها پاسخ صحيح را ارائه خواهيم كرد.

۱. پاسخ‏هاي نادرست و افسانه‏اي:

۱ ـ ۱. ازدواج امام حسين (ع) با شهربانو دختر يزدگرد سوم از سلسله ساساني، باعث علاقه ايرانيان به اهل بيت(ع) و در نتيجه تشيع ايرانيان شده است.

نقد اين پاسخ:

اولاً: اساس چنين داستاني صحيح نيست.

ثانياً: لازمه‏ي صحت اين داستان آن است كه ايرانيان مي‏بايست به خود سلسله ساسانيان علاقه داشته باشند، تا به دامادشان هم علاقه داشته باشند. در حالي كه ايرانيان اجازه داده‏اند تا اين سلسله براحتي فرو بپاشد و حتي يزدگرد نيز پا به فرار گذاشت و در شهرهاي مختلف ايران آواره بود تا اين كه سرانجام توسط "آسياباني ايراني " در "مرو " كشته شد.

ثالثاً: پاسخ ديگري هم شهيد مطهري مي‏دهد و آن اينكه تعدادي از امويان هم با ساسانيان پيوند زناشويي بستند. پس چرا ايرانيان نسبت به امويان علاقه‏مند نشدند؟

۲ ـ ۱. ايرانيان در اصل ضد اعراب، ضد اسلام و ضد مسلمانان بوده‏اند. وقتي ايران توسط مسلمانان فتح شد، ايرانيان مجبور بودند در ظاهر بگويند ما مسلمان شده‏ايم و الا كشته مي‏شدند يا بايد جريمه مي‏پرداختند. لذا در ظاهر اسلام را قبول مي‏كردند اما در واقع همان عقايد زرتشتي‏گري و عقايد قبل از اسلام خود را حفظ كردند و ادامه دادند لكن تحت عنوان شيعه. پس تشيع، مذهبي است كه در اصل به دست ايرانيان ساخته شده و ربطي به اسلام ندارد، بلكه مذهبي ايراني است.

نقد اين پاسخ:

اولاً: اين نظريه زماني مي‏تواند صحيح باشد كه رهبران اصلي شيعه ايراني باشند؛ در حالي كه همه رهبران اصلي شيعه كه ائمه معصومين عليهم السلام هستند، عرب هستند.

ثانياً: اين نظريه در صورتي صحيح است كه شيعيان اوليه همه ايراني باشند در حالي كه جز تعداد كمي از شيعيان اوليه ـ نظير «جناب سلمان فارسي» ـ غالب شيعيان از عرب‏ها بودند.

ثالثاً: نظريه فوق وقتي مي‏تواند صحيح باشد كه منابع و متون اصلي شيعه با ساير مسلمانان تفاوت مي‏داشت و مي‏بايست اين تفاوت در منابع ايراني خود را نشان دهد. در حالي كه اينطور نيست. اولين منبع اصلي مسلمان قرآن كريم است كه شيعه و غير شيعه به آن اعتقاد دارند. دومين منبع سنت است. اجماع هم به همان كتاب و سنت برمي‏گردد و عقل به مستقلات عقليه باز مي‏گردد كه اختصاص به ايرانيان ندارد بلكه مربوط به همه است.

رابعاً: نظريه فوق وقتي مي‏توانست قرين واقع باشد كه ايرانيان از همان قرون اوليه تماماً شيعه باشند. در حالي كه ايرانيان در اين دوره‏ها غالباً غير شيعه بوده و به اسلام اهل سنت گرايش داشتند و اكثر رهبران اهل سنت هم از ايرانيان بودند. همچنين مؤلفان متون ديني اهل سنت اكثراً ايراني هستند و اين نكته‏اي است كه شهيد مطهري در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران مي‏آورد.

خامساً: رهبران و دانشمندان شعيه تا قرن دهم اكثراً غيرايراني بودند و خارج از ايران زندگي مي‏كردند. «شيخ مفيد»، «سيد مرتضي»، «محقق حلي»، «شهيد اول و ثاني» و علماي جبل عامل كه بعدها به دعوت صفويه به ايران آمدند و همچنين «محقق كركي» كه حوزه‏هاي علميه شيعه را در ايران و عراق و مناطق ديگر گسترش داد، همه غيرايراني بودند. اين نكته صحيح است كه فرهنگ، زبان و زمان و مكان و رسم و عادات در آموزه‏هاي مذهبي تأثيرگذار است. اما اينگونه نيست كه اين عوامل سبب شوند يك مذهب تشيع خاص ايرانيان تأسيس شده باشد. اتفاقاً فقه شيعي بر عنصر زمان و مكان، تاريخ و غيره تأكيد فراوان دارد. بنابراين، تأثير و تاثر قابل انكار نيست ولي مسأله نمي‏تواند تعيين كننده باشد.

برخي آموزه‏هاي فلسفي قبل از اسلام به بعد از اسلام هم منتقل شده است. بعضي از عادات و داستان‏ها هم منتقل شده است. در واقع ايرانيان برخي از ميراث‏هاي خود را حفظ كرده‏اند، اما آن را هرگز جزيي از تشيع ندانسته‏اند. بلكه يكسري از اين مسائل مربوط به آداب و رسوم ملي ماست كه ربطي به تشيع ندارد. مثل زبان فارسي، عيد نوروز و... ايرانيان هيچ گاه زبان فارسي را رها نكردند. زيرا بين اسلام و ايران تضادي نبوده است. بلكه در مواردي كه تعارضي وجود داشته، ايرانيان خود به نفع اسلام از آن دست كشيده‏اند و اسلام را مقدم دانسته‏اند.

۳ ـ ۱. ايرانيان تا قرن دهم سني بودند. از آن پس با زور صفويان به شيعه گرايش يافتند. زيرا شاه اسماعيل صفوي وقتي در تبريز تاج گذاري كرد، بسياري از سني‏ها را قتل عام نمود.

نقد پاسخ فوق:

اولاً: شاه اسماعيل يك جوان ۱۴ ساله بود و نمي‏توان پذيرفت كه وي بدون حمايت شيعيان به قدرت رسيده باشد. زيرا منطقي نيست كه حاميان وي از سني‏ها باشند و عليه مذهب خود، شاه اسماعيل را به نفع مذهب تشيع حمايت كنند. بنابراين، در ايران آن زمان شيعيان زيادي وجود داشته‏اند كه صفويه به اتكاي آنان توانسته‏اند قدرتي تشكيل دهند و در برابر عثماني كه يك امپراتوري پر قدرت مدعي سني بود، بايستند و مقابله كنند و در نهايت حكومت تشكيل دهند.

ثانياً: در تاريخ ثابت نشده است كه صفويه با زور شمشير شيعه را در ايران به وجود آورده باشند. البته به صورت جزيي و موردي، اهل سنت مورد آزار صفويان واقع مي‏شدند، چنانكه شيعيان مورد آزار عثماني‏ها قرار مي‏گرفتند. روشن است كه عمل هر دو حكومت نادرست و غيراسلامي بوده است.

۲. پاسخ صحيح و منطقي:

نخست بايد بپذيريم كه استقرار و نفوذ يك مذهب در ميان يك قوم، امري نه دفعي بلكه به صورت تدريجي است. ما نبايد به دنبال تاريخ خاص و معيني باشيم. به نظر مي‏رسد از زماني كه اولين ايراني به تشيع گرايش يافته تا زماني كه تشيع در ايران فراگير شد و اكثريت ايرانيان را شيعيان تشكيل دادند، حدود ۱۰ قرن به طول انجاميده باشد.

اتفاقاتي كه طي ۱۰ قرن اوليه اسلام در ايران به وقوع پيوست باعث فراگيري تشيع در ايران شد كه به اجمال مي‏توان آنها را اينگونه مرور كرد:

۱ ـ ۲. نخست آنكه «جناب سلمان» صحابه با وفاي پيامبر و اهل بيت، فردي ايراني و شيعي بود. در يمن نيز ايرانياني وجود داشتند كه متمايل به سمت اهل بيت بودند. يمن توسط حضرت علي (ع) و در زمان حيات رسول اكرم (ص) به اسلام ايمان آورد و اهل يمن از همان زمان با حضرت علي (ع) آشنا شدند؛ در حالي كه ساحل خليج فارس تا يمن تحت نفوذ ايران بود.

۲ ـ ۲. در دوره خليفه دوم، وي تبعيض‏هايي بين عرب و عجم قائل شد كه موجب آزردگي خاطر ايرانيان گرديد. پس از كشته شدن خليفه دوم به دست يك ايراني، فرزند وي چند تن از ايرانيان موجود در مدينه را به قتل رساند. اما وقتي حضرت علي(ع) به حكومت رسيد اعلام كرد كه بين عرب و عجم تفاوتي نيست و عرب هيچ گونه فضلي بر عجم ندارد و اين باعث شد تا ايرانيان به حضرت علي(ع) گرايش پيدا كنند. همچنانكه «امام زين العابدين(ع)» با خريدن و آزاد كردن تعداد زيادي از بردگان و بندگان غير عرب، جمعيت زيادي از مواليان در مدينه ايجاد كرد كه محب اهل بيت(ع) بودند.

۳ ـ ۲. پس از شهادت حسين بن علي(ع) ايرانيان متوجه شدند از اسلام دو قرائت وجود دارد: اسلام يزيدي و اسلام حسيني. بني اميه با آن سابقه ظلم‏ها و اعمال تبعيض‏ها نمي‏توانست در قلوب ايرانيان جايي داشته باشد و به صورت طبيعي ايرانيان به سوي امام حسين(ع) و اهل بيت(ع) گرايش پيدا كردند و بعدها در سقوط بني اميه بيشترين كمك‏ها را نمودند. زيرا بني عباس با شعار حمايت از آل محمد (ص) قيام كردند. اما بعد معلوم شد كه اين جريان نيز با جريان اهل بيت فاصله دارد.

۴ ـ ۲. در طول تاريخ، برخي از شاگردان امام جعفر صادق و ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ در ايران حضور يافتند و به طور گسترده مكتب اهل بيت(ع) را تبليغ كرده و ايرانيان را به مذهب آنان دعوت مي‏كردند.

۵ ـ ۲. حضور حضرت امام رضا(ع) در خراسان عامل ديگري است. يكي از دلايلي كه «مأمون» مي‏خواست امام رضا(ع) را وليعهد كند، مقابله با عرب‏هايي بود كه از برادرش «امين» حمايت مي‏كردند. تحليل وي اين بود كه با ولايت عهدي امام رضا(ع) هم ايرانيان شيعي را به سوي خود جذب خواهد كرد و هم شيعيان عرب؛ و اين باعث تقويت قدرت وي و ضعف امين خواهد شد.

۶ ـ ۲. بسياري از امام زادگان از ظلم «منصور دوانيقي» و ديگر خلفاي ستمگر به ايران آمدند و پراكندگي آنان در سراسر ايران عامل ديگري در گسترش تشيع در ايران بود. همانطور كه حضور «حضرت معصومه(س)» در قم، «حضرت شاه چراغ(ع)» در شيراز و «حضرت عبدالعظيم(ع)» در ري، از دلايل مهم روي آوري مردم ايران به سمت تشيع است.

۷ ـ ۲. در عصر سلاطين شيعه‏ي آل‏بويه موجبات تبليغ مكتب اهل بيت(ع) بيش از پيش فراهم شد و كتب مهم شيعي مثل تهذيب، استبصار، كافي و من لايحضره الفقيه در اين زمان تأليف شد. بزرگاني چون شيخ صدوق، شيخ مفيد، شيخ طوسي، سيد مرتضي و سيد رضي توانستند در اين عصر اسلام شيعي را به مردم معرفي نمايند.

۸ ـ ۲. در دوره ايلخانان، حضور علامه حلي به مدت ۱۰ سال در ايران و آزادي وي در بيان احكام و مهارت او در فقه و كلام و نيز تلاش‏هاي «خواجه نصير الدين طوسي» عامل ديگري در اين زمينه است.

۹ ـ ۲. حلقه آخر اين جريان تاسيس دولت صفويه و اعلام تشيع به عنوان مذهب رسمي و حضور و دعوت از علماي شيعه از سراسر جهان اسلام است. اين همه سبب شد تا بالاخره در عصر صفويه پس از طي ۱۰ قرن، اسلام شيعي در ايران گسترش يابد و به صورت يك مكتب و مذهب فراگير در اين كشور معرفي شود.

منبع:www.abna.ir