حاج قاسم سلیمانیسی و چند سال است که جمهوری اسلامی قرار است هفته بعد سقوط کند، تا خاورمیانه روی انگشتان ژنرال پترائوس بچرخد. اول قرار بود، دنیا روی انگشت آمریکا بچرخد، بعد قرار شد خاورمیانه، اما حالا نظام سرمایه‌داری باید سیب مرحوم استیو جابز را ۲ دستی بچسبد. زمین البته که نیروی جاذبه دارد. حالا گلابی‌های استرالیا هم برای نظام سرمایه‌داری شاخ شده‌اند. آمریکا دیر جنبید، دیگر کاری از ترور ساخته نیست. آمانو نمی‌تواند با یک بیانیه، جور این همه فلاکت یانکی‌ها را بکشد.

اوباما خیال کرده دنیا به همین کوچکی کره زمین مدور روی میز اتاق بیضی است که فوت کنی بچرخد و با یک اشاره، چند دور بچرخد. میکروفن جلوی جناب پرزیدنت، چند ثانیه دیگر باز بود، اوباما یک فحش آبدار؛ از آن خیلی بی‌تربیتی٬ها، نثار این ژنرال زپرتی می‌کرد؛ بی عرضه فلان فلان شده گور به گوری! اوباما قبل از حرف زدن جلوی میکروفن، ابتدا باید چند تایی فوت کند و بعدش بگوید؛ «یک، دو، سه آزمایش می‌شود» و آنگاه، چند بار با انگشت بزند روی سر میکروفن و بعد که میکروفن صدا کرد، حرف بزند و الا هرهرهر ۹۹ درصد دنیا می‌خندد به یک درصد.

اوباما باید مراقب باشد وقتی که دارد از حاج قاسم سلیمانی می‌ترسد، لنز دوربین‌ها باز نباشد. سارکوزی اما اصلا حرف نزند، بهتر است. ژنرال پترائوس، پر! سربازان آمریکایی، پر! نظام سرمایه‌داری، پر! سارکوزی، تازه فهمیده صهیونیست‌ها دروغ می‌گویند. «مثل سگ»اش را بعدا می‌فهمد! حالا صهیونیست‌ها معترف‌اند که خاورمیانه دارد روی انگشتان حاج قاسم سلیمانی می‌چرخد. در همه ارتش‌های دنیا، ژنرال‌ها را از ستاره‌های روی دوش‌شان می‌شناسند، اما سرداران سپاه حضرت ماه، خودشان ستاره‌اند. اگر در همه جای دنیا، ژنرال‌ها به ستاره‌های روی دوش‌شان می‌نازند، اما حاج قاسم سپاه قدس، خودش ستاره است. ستاره‌ای که بارها مزه شهادت را چشیده. ستاره‌ای که بارها و بارها و بارها شهادت برایش از عسل، شیرین‌تر بوده.

آمریکا دارد سرداری را از ترور می‌ترساند که بارها به شهادت رسیده است! مزار حاج قاسم، قلب ماست؛ اوباما اما اینقدر نیرو ندارد که بخواهد همه ما را ترور کند. ما زیادیم. یکی دو تا نیستیم. مرز نداریم. کارهای‌مان عجیب غریب است؛ گاهی سر از قافیه شعر آیات القرمزی درمی‌آوریم و گاه، سر از شعار «مرگ بر اسرائیل» جنبش تسخیر وال استریت، در آن سوی دنیا. سربازان آمریکایی تازه به مرخصی رفته‌اند. هی مردک! اذیت نکن این نفله‌ها را. راستی! تروریسم دولتی‌ات قرار بود حاج قاسم سلیمانی را ترور کند یا شهروندان آمریکایی را؟!

آقای آمانو! کشتار اعضای جنبش تسخیر وال استریت «احتمالا فرهنگی» است!! ۲۰۰ کلاهک اتمی اسرائیل «احتمالا دودکش خانه مادربزرگ» است!! تهدید به ترور فرماندهان سپاه قدس، «احتمالا تروریسم دولتی» نیست!! لازم نیست میکروفن تو باز شود؛ ما خودمان می‌دانیم چه داری می‌کشی از دست نظام سرمایه داری. آمریکایی‌ها دروغ می‌گویند؛ تروریست‌های یانکی، سال‌هاست که نقشه ترور شریف‌ترین عناصر مبارزه جمهوری اسلامی را کشیده‌اند. در آستانه محرم، سربازان سپاه یزید دارند یکی یکی از عراق بیرون می‌روند. در عراق، بارگاه مسلم، همسایه مزار مختار است. این روزها سفیر عاشورا بوی انتقام می‌دهد. ماموریت ژنرال پترائوس در خاورمیانه، بد موقعی تمام شد. این، انقلاب اسلامی است که با بیداری اسلامی، تهدید کرده آمریکا را. این، ماییم که سر جنگ داریم. این، حاج قاسم سلیمانی است که به بیداری اسلامی خط می‌دهد. آمریکا اما به جای جنگ، رو آورده به ترور.

این بار «سفیر عاشورا» به کربلا رسیده است. امروز، «مسلم»، مردی از قوم سلمان است و سپاه قدس، یک سپاه عاشورایی است. خاورمیانه زادگاه حاج قاسم است. این خاک، باید هم از فرزندش خط بگیرد. حالا ۲ طفلان مسلم، جلوی چشم یزید قد کشیده‌اند. بیداری اسلامی یعنی بیعت مسلمانان با انقلاب اسلامی. اوباما باید قاسم سلیمانی را در «الی بیت المقدس» ترور می‌کرد. آمریکا، سردار سپاه قدس را در گوگل سرچ می‌کند، اما در خط مقدم کربلا پیدایش می‌کند. راست می‌گوید آن مردک اسرائیلی؛ معلوم نیست حاج قاسم کجا هست، کجا نیست. سردار سپاه خامنه‌ای، مچ ژنرال پترائوس را خواباند در خاورمیانه. فرمانده کل قوای ما، استاد آرایش نظامی است و خوب می‌داند از هر ستاره‌اش، در کجا نور بگیرد.

قلب ما مزار حاج قاسم است. قلب ما زنده است. ما از شهادت نمی‌ترسیم. اوباما باید فرهنگ شهادت را ترور کند. اوباما باید ایام مسلمیه را ترور کند. اوباما باید «مسلم نیا به کوفه» حاج منصور را ترور کند. اوباما باید لباس مشکی بچه‌های بسیج را ترور کند. همه‌اش تقصیر عاشوراست! اوباما باید «باز این چه شورش است» را ترور کند. اوباما باید «کتیبه‌های محتشم» را ترور کند. آمریکا برای اینکه قاسم سلیمانی را بشناسد، باید داستان قاسم بن الحسن را بخواند که حاج قاسم هنوز هم در خط مقدم کربلاست. ما از سردار گرفته تا سرباز، و از ماه گرفته تا ستاره، جملگی گریه کن حسینیم؛ اشک و عشق را نمی‌توان ترور کرد.

بیداری اسلامی زنده است، چون حاج قاسم بارها و بارها به شهادت رسیده است. چون حاج قاسم زنده است. بچه‌های «سپاه قدس» همان بچه‌های «الی بیت المقدس»اند. انقلاب ما از اول هم مرز نداشت. حاج قاسم، سفیر کربلاست؛ مسافر افق را نمی توان ترور کرد.

سردار! تا طواف عشق کامل شود، هنوز باید گرد شمع شهادت، پروانه وار بگردی. ای شهید زنده! ای زنده‌ترین شهدا! ماه می‌داند که تا طلوع خورشید، امتداد دارد شهادتت و ادامه دارد زندگی‌ات. همه زندگی تو، لحظاتی قبل از شهادت است. الحق که جوشش خون سرخت جاودانه است. همچون تو ستاره‌ای، ناز دارد و راز دارد شهادتش. دشمن، راهی به این سرالاسرار ندارد. بنازم انتخاب ماه را برای فرماندهی سپاه قدس. چشم خفاشان کور، که بعد از جنگ، پیکر شهیدت سالم برگشت. قطره‌های خون تو هنوز نفس می‌کشند. تو زنده‌ای. تو شهید زنده‌ای. تو شهید گمنامی هستی که به جای دوست، دشمن دارد تفحصت می‌کند. خانه تو، خون تو، خاک تو، مزار تو در قطعه‌ای از قلب ماست.

بعید می‌دانم برد سلاح دشمن، به نهانخانه دل مجنون برسد. تو سپاه قدس را هم «۴۱ ثارالله»ی اداره می‌کنی. مرز جنگ عوض شده، محتوایش نه. مرد جبهه‌ها همان است که بود. همین است که هست. مانده‌ام که در کدامین شب، نقشه این فتح را کشیده‌ای، که دشمن اینچنین به خونت تشنه است؟! تو که بارها به شهادتت رسیده‌ای، آن سوی هستی قصه چیست؟! چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش…

حسین قدیانی/ قطعه ۲۶