اولين نكته در مورد اين فيلم به عنوان آن باز مي گردد. انتخاب عنوان فتنه «FITNA» براي فيلم كه از كلمه عربي «فتنه» گرفته شده يعني اختلاف و تفرقه در ميان مردم به خوبي بيانگر اين حقيقت است كه تهيه كننده با توجه به معناي مذكور اسم فيلم را «FITNA» گذاشته است تا اسلام را مروج فساد و اختلاف در ميان مردم معرفي كند.
زماني كه اين فيلم در اينترنت پخش شد سايت Liveleak كه آن را پخش نمود در پي دريافت اعتراضات، تصميم گرفت كه فيلم را از روي سايت حذف كند و پيامي بر روي سايت منتشر كرد كه «روز غم انگيز براي آزادي سخن بر روي اينترنت» و به دنبال آن فيلم را حذف كرد. با اين وجود نسخه هلندي در 2 ساعت يك ميليون و ششصد هزار بار بازديد شده است كه اين خود به معناي وجود يك برنامه ريزي و محاسبه از سوي طراحان اين سناريو است. همچنين نسخه انگليسي در مدت 5 ساعت يك ميليون و دويست هزار بار مشاهده شده است. شاهد اين مطلب اينكه قبل از پخش فيلم، در سوم فروردين (22 مارس) انجمن مسلمان هلند پيشنهاد كرد كه پيش نمايش فيلم را ببينند و فيلم را براي هر مورد غير قانوني بررسي كنند و ويلدرز نيز در يك گفت وگو با حضور طرفداران و مخالفان فيلم شركت كند اما او نپذيرفت. اين مطلب بيانگر اين حقيقت است كه تهيه كنندگان اين سناريو اساساً اعتقادي به آزادي بيان نداشته و صرفاً هدف توهين و لجن پراكني در دستور كار آنها قرار دارد.
اين فيلم در كنار اهانت به پيامبر تلاش كرده با گزينش آياتي از قرآن، مخاطب را مجاب كند كه:
.1 قرآن حمله هاي تروريستي به غير مسلمان ها را ترويج مي كند؛ در اين فيلم با استناد به سوره انفال (سوره 8) آيه 60 براي توجيه حمله هاي تروريستي به ويژه حمله هاي 11 سپتامبر 2001 و بمب گذاري 11 مارس 2004 مادريد اسپانيا و بمب گذاري هفتم جولاي 2005 لندن توجيه قرآني پيدا كرده است.
.2 قرآن يهودي ستيزي را تبليغ مي كند؛ در اين خصوص با استناد به سوره نساء (سوره 4) آيه 56 به عنواني توجيهي براي يهودي ستيزي تمسك شده است.
.3 قرآن مسلمانان را به خشونت هايي مثل كشتن و سربريدن غير مسلمانها ترغيب مي كند؛ در اين خصوص به سوره محمد (سوره 47) آيه 4 براي توجيه سر بريدن گروگانها به دست القاعده استناد شده است.
.4 دين اسلام مي خواهد با كشتن طرفداران ساير اديان بر دنيا غلبه يابد. سوره نساء (سوره 4) آيه 89 براي مجازات مرگ براي ارتداد در اسلام كه با كشتن پيروان ساير اديان به دنبال غلبه جهاني است.
در مجموع اين فيلم گزينشي است با گزينشي از آيات قرآن كه با بريده هايي از روزنامه ها و كليپها تركيب شده در مقام ايجاد سؤال و ارتباط ميان اسلام و قرآن با ترور، حمله 11 سپتامبر، يهودي ستيزي، قتل كارگردان هلندي، سر بريدن گروگان ها به دست القاعده، ارتداد، جهاني شدن اسلام، لزوم مقابله با گسترش اسلام در هلند و اروپا برآمده است. پرداختن به همه اين موارد مجال وسيع تري مي طلبد اما به قدر وسع مجال كوتاه سخني در خصوص برخي از اين مقولات خواهيم داشت.
در اين مقال مختصر و در مقام نقد اجمالي اين فتنه اي كه عليه مسلمانان و اسلام برانگيخته شده است نكات زير را به نظر خوانندگان محترم مي رسانم:
1- اولين مورد آيه 60 سوره انفال است كه در فيلم به صورت زير ترجمه شده است: هر آنچه مي توانيد از نيروها و اسباب جنگي جمع كنيد، تا در دل دشمنان الله و خودتان وحشت (ترور) بيافكنيد. ترجمه انگليسي كه در فيلم نمايش داده مي شود ترجمه «يوسف علي» است. در اين ترجمه كلمه ترهبون (بترسانيد) به terror to strike ترجمه شده است. در حالي كه اين ترجمه ترجمه درستي نيست زيرا كلمه «Terror» در لغت به معناي «ترس، وحشت» است اما در معناي اصطلاحي به معناي آدم كشي و كشتن بي گناهان است. سوء استفاده تهيه كننده از اين ترجمه غلط آنجا نمايان مي شود كه در فيلم، متن آيه در سمت راست و ترجمه در سمت چپ آورده شده و در نمايش ترجمه، عبارت «Terror to strike» براي تأكيد در وسط صفحه نمايش داده شده است. «وسط چين كردن اين عبارت» به بيننده القاء مي كند كه قرآن «ترور» به معناي مصطلح (آدم كشي) را تأييد مي كند.
تأكيد بر ترور در ترجمه بيانگر اين مطلب است كه تهيه كننده كوشيده است ميان آمادگي نظامي و توازن قدرت كه قرآن بر آن تأكيد دارد خلط كرده و به بيننده القا كند كه اسلام به دنبال ايجاد ترور به معناي وحشت افكني در ميان انسانهاي بي گناه است. در حالي كه اساساً در همين آيه هدف بازدارندگي از تجاوز دشمنان و معاندان به مسلمانان مد نظر قرآن است. خوب است به متن آيه نگاه ديگري بياندازيم و آن را درست ترجمه كنيم: «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوكم و آخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم و ما تنفقوا من شيء في سبيل الله يوف اليكم و انتم لاتظلمون» ترجمه: و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاي آماده بسيج كنيد تا با اين ]تداركات[ دشمن خدا و دشمن خودتان و ]دشمنان[ ديگراني جز ايشان را كه شما نمي شناسيدشان و خدا آنان را مي شناسد بترسانيد و هر چيزي در راه خدا خرج كنيد پاداشش به خود شما بازگردانيده مي شود و بر شما ستم نخواهد رفت.
با توجه به اين مطلب بايد دانست كه اسلام براي بازدارندگي از تجاوز دشمنان كينه توز همواره مسلمانان را به كسب آمادگي دفاعي ترغيب و آن را در اولويت برنامه هاي سيستم دفاعي خود مي داند. اين مطلب به هيچ وجه به معناي ترغيب ترور كور و بي هدفي كه دشمنان اسلام و غربي ها پايه گذار آن بوده و جهان را در آتش آن سوزانده اند نيست. نگاهي به تاريخچه شكل گيري القاعده، خود دليل قانع كننده اي براي اين ادعا است كه تروريسمي كه امروزه مسلمانان با آن دست به گريبان هستند مولود نامشروع غرب استعمارگر در جهان اسلام است كه با دسيسه هاي انگليس و آمريكا و اسرائيل ايجاد شده است.
2- در فيلم به دنبال اين آيه حملات يازده سپتامبر نمايش داده مي شود و به دنبال آن بمب گذاري 11مارس 2004 در قطار مادريد. سپس يك رهبر مذهبي نمايش داده مي شود كه مي گويد خدا خوشحال مي شود وقتي كه يك كافر (كه در متن انگليسي به غير مسلمان non-muslims ترجمه شده) كشته مي شود. بنابراين رو در رو قراردادن اسلام با همه غيرمسلمانها، يكي ديگر از اهداف اين فيلم است. اين در حالي است كه اساسا در اسلام و قرآن ضمن به رسميت شناختن اديان الهي، ايجاد رابطه مثبت و سازنده ميان مسلمانان و پيروان ساير اديان و همزيستي مسالمت آميز ميان آنها يكي از اهداف استراتژيك به حساب مي آيد. از نظر اسلام رفتار نيكو با ديگران و همزيستي مسالمت آميز و زندگي در صلح و آرامش اصل و اساس زندگي بشري را تشكيل داده جنگ و درگيري حالت عارضي و غيرطبيعي بين انسانها محسوب مي گردد و آنهايي كه از اسلام تنها جنگ و خصومت را درك و برداشت مي نمايند در حقيقت اسلام را درست نشناخته اند. مشروعيت جنگ در اسلام فقط بواسطه دفع و رفع ظلم و ستم و رفع موانع رسوم انسانيت بوده نه به واسطه تعدي و تجاوز به ديگران بلكه جنگ براي دفاع و ايجاد فضاي صلح مشروعيت پيدا مي كند. قرآن كريم در سوره ممتحنه آيه8-9 مي فرمايد: خداوند شما را از نيكويي با آنها كه در دين با شما نجنگيدند و شما را از ديارتان بيرون نكرده اند باز نمي دارد با آنها عدالت پيشه كنيد زيرا خداوند عادلان و دادگران را دوست مي دارد فقط خداوند شما را از دوستي با كساني باز مي دارد كه در كار دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه هايتان بيرون رانده و در بيرون راندن شما با يكديگر ياري و همپشتي كرده اند و هركسي آنها را دوست بگيرد او هم از جمله ستمگران و ظالمان است. اسلام يگانه چيزي را كه از غيرمسلمانان تقاضا مي كند همانا: رعايت عدم ممانعت از دعوت اسلامي و بيان انديشه و تفكر آن است. حتي اسلام نمي خواهد كسي را به زور و اكراه مسلمان سازد و به مصداق آيه قرآن كريم كه پيامبر اسلام(ص) را مورد خطاب خود قرار داده و بشكل استفهام انكاري در سوره يونس آيه99 چنين فرموده است: ولوشاء ربك لآمن من في الارض جميعا افانت تكره الناس حتي يكونوا مؤمنين. يعني اگر پروردگارت مي خواست هر آئينه همه آنهايي كه در روي زمين زندگي مي كنند همه يكسره ايمان مي آوردند. آيا تو بر مردم فشار مي آوري تا با بي ميلي و اكراه ايمان بياورند؟
بنابراين كاملا آشكار است كه اين يك سوء استفاده آشكار است كه كسي بخواهد اسلام و مسلمانان را رودر روي پيروان ساير اديان قرار داده در اين مسير خشونت و بداخلاقي كه خصيصه غرب عليه اسلام و مسلمانان در طول تاريخ مغرب زمين بوده است را به مسلمانان نسبت دهد.
3- آيه بعدي آيه 56 سوره نساء است كه به عنواني توجيهي براي طرفداري اسلام از خشونت و بي رحمي و احيانا هولوكاست و يهودي ستيزي نمايش داده مي شود. در اين فيلم آيه «ان الذين كفروا بآياتنا سوف نصليهم نارا كلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غيرها ليذوقوا العذاب ان الله كان عزيزا حكيما» خوانده شده و سپس اينگونه ترجمه مي شود: به زودي كساني را كه به آيات ما كفر ورزيده اند، در آتشي ]سوزان[ درآوريم كه هرچه پوستشان بريان شود، پوستهاي ديگري بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند. آري خداوند تواناي حكيم است.
اين در حالي است كه اساسا آيه ياد شده درباره عذاب الهي در روز قيامت است. درفيلم پيش از نمايش آيه و شنيدن آن، اجساد سوخته بمب گذاري نمايش داده مي شود تا مخاطب را مجاب كند كه قرآن اين بمب گذاري را مجاز مي داند و در همين راستا يك رهبر مذهبي شمشيرش را بالا مي آورد و مي گويد « يك يهودي پشت سر من مخفي شده است. بيا و سر او را قطع كن. ما بايد سر او را به دست خدا قطع كنيم. ما آن را قطع خواهيم كرد. اي يهوديان! الله اكبر. جهاد براي خدا» و چند صد نفر با صداي هماهنگ پاسخ مي دهند و مشتهاي گره كرده خود را تكان مي دهند. به دنبال آن، يك دختر مسلمان سه سال و نيم به نام بسمله، در طي يك مصاحبه با شبكه تلويزيوني عربي سعودي اقراء (Iqra TV) يهوديان را ميمون و خوك مي نامد. در اين مصاحبه، مصاحبه گر مي پرسد يهوديان را مي شناسي؟ و دختر مي گويد آنها خوك و ميمون هستند. مصاحبه گر با تعجب مي پرسد اين را چه كسي گفته و دختر مي گويد: خدا! مصاحبه گر مي پرسد در كجا چنين چيزي گفته؟ دختر مي گويد در قرآن.
بدينسان در فيلم تلاش مي شود اين مطلب القا شود كه نفرت از يهوديان حتي در كودكان مسلمان نيز وجود دارد. در ادامه كارگردان يهودي ستيزي از زبان يك رهبر مذهبي مطرح مي كند «يهوديان، يهوديان هستند. آنها افرادي هستند كه بايد قصابي شوند و بايد كشته شوند.» سپس بچه هايي با لباس متحدالشكل نمايش داده مي شوند، در حالي كه اسلحه در دست دارند.
مخاطب اين مقال به خوبي درمي يابد كه اين مطلب چقدر خلاف واقع است و همزيستي يهوديان با مسلمانان در جهان و به طور خاص در ايران و در كنار مسلمانان خلاف آن را اثبات مي كند. گذشته از آنكه در قرآن اساسا حساب يهود از صهيونيسم جدا شده و خداوند مسلمانان را به نيكي و عدالت مداري در روابط ميان مسلمانان و غيرمسلمانان تشويق مي كند.
البته در مورد «اصحاب سبت» موضوع تبديل شدن به خوك و ميمون در قرآن آمده اما در فيلم تلاش مي شود تا يك قضيه موجبه جزئيه، كه درباره «اصحاب سبت» است، به عنوان موجبه كليه درباره همه يهوديان قلمداد شود.
4- در اين فيلم از آيه 4سوره محمد نيز درباره قتل كارگردان هلندي تئو ونگوگ (TheoVan Gogh) و گروگان آمريكايي كه از سوي القاعده سربريده شده، استفاده مي شود. اين آيه چنين است: «فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب حتي اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد واما فداء حتي تضع الحرب اوزارها ذلك ولو يشاءالله لانتصر منهم ولكن ليبلوا بعضكم ببعض والذين قتلوا في سبيل الله فلن يضل اعمالهم» كه در فيلم اينگونه ترجمه مي شود: پس چون با كساني كه كفر ورزيده اند برخورد كنيد، گردنها]يشان[ را بزنيد تا آنان را ]در كشتار[ از پاي درآورديد. پس ]اسيران را[ استوار در بند كشيد. سپس يا ]برآنان[منت نهيد و ]آزادشان كنيد[ و يا فديه ]و عوض از ايشان بگيريد[ تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود. اين است ]دستور خدا[ و اگر خدا مي خواست از ايشان انتقام مي كشيد، ولي ]فرمان پيكار داد[ تا برخي از شما را به وسيله برخي ]ديگر[ بيازمايد و كساني كه در راه خدا كشته شده اند، هرگز كارهايشان را ضايع نمي كند.
در ادامه فيلم محمد بويري قاتل كارگردان هلندي نشان داده شده كه در مصاحبه اي مي گويد كه اگر من فرصت داشتم آن را دوباره انجام مي دادم. آنچه را كه انجام دادم در دوم نوامبر. خدايا! من دقيقاً همان را انجام مي دادم. به دنبال آن معترضاني نشان داده مي شوند كه از قاتل ونگوگ پشتيباني مي كنند، درحالي كه هشدار مي دهند ديگران اين درس را ملاحظه كنند يا اين كه با خونشان تلافي مي شوند.
در ادامه فيلم آرم استرانگ(Eugene Armstrong) نمايش داده مي شود. آرم استرانگ يك پيمان كار آمريكايي بود كه در 20 سپتامبر 2004 (30 شهريور 1383) به دست نيروهاي القاعده سربريده شد و فيلم آن نيز در اينترنت منتشر شد.
اما مهم اين است كه اين آيه چه ارتباطي با اين قتل ها دارد؟ خواننده محترم اين سطور با مراجعه به قرآن به خوبي در مي يابد كه اين آيه درمورد جنگ و صحنه كارزار است و آنگونه كه به غلط در ترجمه ارائه شده در فيلم آمده در مقام تأسيس اصل رفتاري ميان مسلمانان و كفار نيست. اين آيه در مقام بيان وظيفه مسلمانان در صحنه نبرد است و نمي توان از آن نحوه تعامل مسلمانان با غيرمسلمانان در زندگي اجتماعي و همزيستي صاحبان اديان الهي را در حالت غيرجنگي استفاده كرد. بديهي است گردن زدن در اين آيه كنايه از قتل است و هنگامي كه انسان با دشمني خونخوار در ميدان نبرد روبرو مي شود اگر با قاطعيت هرچه بيشتر تحملات سخت و ضربات كوبنده بر دشمن وارد نكند خودش نابود خواهد شد و اين دستور يك دستور كاملاً منطقي است. اين حملات كوبنده بايد همچنان ادامه يابد تا به تعبير قرآن به اندازه كافي دشمن را درهم بكوبد و به زانو درآورد و نيز در اين هنگام اسيران را بايد محكم بست. بنابراين آيه فوق بيانگر يك دستور حساب شده جنگي است كه پيش از درهم شكستن قطعي مقاومت دشمن نبايد اقدام به گرفتن اسيران كرد، چراكه پرداختن به اين امر گاهي سبب تزلزل موقعيت مسلمانان در جنگ خواهد شد و پرداختن به امر اسيران و تخليه آنها در پشت جبهه آنها را از وظيفه اصلي بازمي دارد. در جمله بعد حكم اسيران جنگي را بيان مي كند كه بعد از خاتمه جنگ بايد در مورد آنها اجرا شود و مي فرمايد:
سپس يا منت بر آنها گذاريد و بدون عوض آزادشان كنيد و يا در برابر آزادي از آنها فديه غرامت بگيريد و سپس در دنباله آيه مي افزايد: اين وضع بايد همچنان ادامه يابد و دشمنان را بايد همچنان بكوبيد و گروهي را به اسارت درآوريد تا جنگ بارهاي سنگين خود را برزمين نهد و آتش درگيري فرونشيند. تنها وقتي دست بكشيد كه توان مقابله دشمن را درهم شكسته باشيد و آتش جنگ خاموش گردد. سپس اضافه مي كند: آري برنامه اين است و اگر خدا مي خواست خودش آنها را مجازات مي كرد (از طريق صاعقه هاي آسماني، زلزله ها، تندبادها و بلاهاي ديگر، ولي دراين صورت ميدان آزمايش تعطيل مي شد) اما خدا مي خواهد بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد. اين درحقيقت فلسفه جنگ و نكته اصلي درگيري حق و باطل است. (رك. برگزيده تفسير نمونه ج 4) با اين توضيح معلوم است كه چقدر در اين فيلم سعي شده است با مغالطات حساب شده استفاده هاي نابجا از آيات قرآني اهداف شوم صهيونيستي تعقيب گردد و خشونت هايي كه احياناً گروه هاي تروريستي كه مظاهر اسلام امريكايي اند به اسلام ناب محمدي نسبت داده شود.
5-در ادامه فيلم، آيه 89 سوره نساء شنيده مي شود: «ودوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتخذوا منهم اولياء حتي يهاجروا في سبيل الله فان تولوا فخذوهم واقتلوهم حيث وجدتموهم ولا تتخذوا منهم وليا ولا نصيراً» و اين گونه ترجمه مي شود: دوست دارند همچنان كه خود به راه كفر مي روند شما نيزكافر شويد تا برابر گرديد، پس با هيچ يك از آنها دوستي مكنيد تا آنگاه كه در راه خدا مهاجرت كنند و اگر مرتد شدند، درهرجا كه آنها را بيابيد بگيريد و بكشيد. هيچ يك از آنها را به دوستي و ياري نگيريد.
در ادامه فيلم گفته مي شود كه اين آيه يك رأي فقهي را نشان مي دهد كه اگر يك نفر به دين مسيحي گرويد، او سرانجام سزاوار مرگ است، كه به مجازات مرگ براي ارتداد در اسلام اشاره مي كند.
يك رهبر مذهبي اعلام مي كند كه اسلام بالاتر از يهوديت است، بالاتر از مسيحيت است، بالاتر از بوديسم است، بالاتر از هندويسم است. تنها (ديني) كه خدا مي پذيرد اسلام است.
سپس تيترهاي روزنامه ها درباره حمله و تهديد به مرگ احسان جامي (Ehsan Jami) سلمان رشدي (Salman Rushdie) و هيرسي علي (Hirsi ali) است نمايش داده مي شود.
همانطور كه معلوم است در اين قسمت سعي شده است تا ديدگاه جامعيت اسلام و خاتميت آن كه از وعده هاي ساير اديان الهي نيز بوده است اين مطلب استفاده شود كه اسلام اساساً صاحبان ساير اديان را به رسميت نمي شناسد و راه هرگونه همزيستي مسالمت آميز با آنها را بسته است. درحالي كه اين دو موضوع كاملاً با هم بيگانه است. درواقع اسلام هم خود را از ساير اديان الهي كامل تر مي داند چون خاتم اديان است و هم در عين حال به پيروان ساير اديان كه اين حقيقت را درك نكرده و در دين قبلي باقي مانده اند با ديده احترام و اكرام مي نگرد. درواقع از نگاه اسلام هرچند پلوراليسم معرفتي و ديني مردود است اما اين مطلب به معناي حكم به نفي رابطه با صاحبان اديان نيست. اين خود اديان هستند كه با آمدن اسلام تاريخ مصرف گذشته هستند اما بسياري ازطرفداران آنها از نگاه قرآن چون جاهل قاصرند و معذور و گناه اصلي به گردن عالمان آنها است كه راه حقيقت را بر آنها بسته اند بايد به رسميت شناخته شوند ودر جامعه از حقوق اساسي انساني بهره مند گردند.
به بيان ساده تر آنان ساده دلاني اند كه راه باطل را با نيت تأسي به مسيح و موسي مي روند درحالي كه مسيح و موسي راهشان راه اسلام است. اما درعين حال اين گمراهان چون در گمراهي خود چه بسا قاصرند و نه مقصر. هم در دنيا و هم در آخرت به آموزه هاي دين خود مؤاخذ هستند و اگر چنانچه مقصر باشند ازنظر برخورد دنيايي با آنها تكليف مسلمانان برخورد انساني است و ازنظر آخرتي در نزد خداي متعال ديني جز اسلام از آنها پذيرفته نخواهد گرديد. نگاهي به قرآن تفكيك ميان اين دو مطلب را عيان خواهد ساخت.
بنابراين اگر در فيلم آمده است كه يك گوينده مي گويد: اسلام بالاتر از يهوديت است، بالاتر از مسيحيت است، بالاتر از بوديسم است، بالاتر از هندويسم است. تنها (ديني) كه خدا مي پذيرد اسلام است مطلب درستي است اما استفاده اي كه باني اين فيلم از آن مي كند كه پس ديدگاه اسلام به غير مسلمانان ديدگاه نفي مطلق است مطلب كاملاً انحرافي و سوءاستفاده اي عيان و آشكار است.

دكتر محمدرضا باقرزاده
روزنامه کیهان - پنجشنبه ۲۵/۲/۸۷