افسانه سر به محمل کوبیدن
بخشی از کتاب (قمه زنی؛ سنت یا بدعت) به دلایل قمه زنان اختصاص یافته که اولین آنها افسانه ی سر به محمل کوبیدن ذکر شده است. در این بخش آمده است که اولا هیچ یک از روات واقعه ی کربلا و منابع اولیه و مدارک معتبر، این واقعه را نقل نکرده اند و برای اولین بار در کتاب (نورالعین) که برای نخستین بار در حدود دویست سال قبل نوشته شده، بدون استناد و سیر مراحل ذکر حدیث و روایت به آن اشاره کرده است، ثانیا با توجه به شخصیت رضا و تسلیم و خویشتن داری حضرت زینب باید گفت آن زینبی که متون اسلامی او را توصیف کرده اند با زینب این خبر ساختگی زمین تا آسمان تفاوت دارد. آیا می توان گفت این زینب همان زینبی است که وقتی جنازه ی برادرش را با آن وضعیت دلخراش در گودال دید، دستانش را به سوی آسمان گرفت و گفت: «الهی تقبل منا هذا القربان»؟! این در حالی است که امام سجاد(ع) در وصف عمه ی بزرگوارشان می فرمایند: «ما رایت عمتی تصلی اللیل عن جلوس الا لیله حادی عشر» «هرگز ندیدم که عمه ام نماز شب را نشسته بخواند مگر در شب یازدهم» از این فرمایش برمی آید که زینب سلام الله علیها قبل و بعد از این شب مانند شیری غران در مسیری که حسین(ع) برایش ترسیم فرموده بود حرکت نمود.
یک نکته را هم این حقیر به این کتاب باید بیفزایم و آن این که مگر در تاریخ نیامده است که اسرای کربلا را بر شترهای بی جهاز و محمل سوار کردند؟! پس آن حضرت سرش را به چوبه ی کدام محمل کوبید؟!
علاوه بر آنچه گفته شد، باید متوجه بود که اگر این روایت درست هم باشد، که البته نیست، زمین تا آسمان با کار قمه زنان فرق دارد، زیرا نه موقعیت قمه زنان، موقعیت زینب سلام الله علیهاست و نه کار آن ها مانند کار ایشان.
این خلاصه شده ی مطلبی بود که این برادرمان به آن اعتراض داشتند. من که هر چه این کتاب را زیر و رو کردم مطلبی که دال بر توهین آمیز بودن آن به مقام شامخ زینب(سلام الله علیها) و دیگر اهل بیت باشد، نیافتم.
اگر شما دلایلی بر رد این مطالب داشته باشید، می شنویم.
یا علی
به پاتوق دست نوشته های من خوش آمدید.