بسم رب الحسین

ان شاءالله با لطف الهی و عنایت سید الشهدا(ع)، از امروز بحث آسیب شناسی هیئات مذهبی را آغاز می کنیم. قبل از این که وارد این بحث شویم لازم است کمی در مورد خویش که نویسنده ی این مطالب هستم، توضیحاتی ارائه دهم. به این دلیل که کسانی تصور نکنند که نویسنده ی این سطور، بنا بر دلایل شخصی و ... دست به این کار زده، یا هیچ آشنایی با هیئات مذهبی ندارد و ...

بنده متولد یکی از محلات پایین شهر قمم، خیابان چهارمردان را تمام قمی ها و بسیاری از غیر قمی ها می شناسند. من اهل همان محلم. خداوند توفیق داده است که مانند بسیاری از شما خوانندگان عزیز این وبلاگ، از کودکی و خردسالی در دسته های عزاداری امام حسین(ع) و هیئات مذهبی حضور داشته باشم و در واقع بخشی از عمرم را در این راه صرف کرده ام و البته از این بابت ممنون نعمت الهی و توجه و دعوت سیدالشهدا(ع) هستم که اگر این گونه نبود، هرگز بدین مسیر پای نمی گذاشتم. الحمدلله الّذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هدانا الله.

از وقتی هم که پای به عرصه نوجوانی و جوانی گذاشتم، به اتفاق دوستانم هیئتی را تشکیل دادیم که با هدف ماندگاری این پیوند (بین خویش و مجالس امام حسین(ع)) شکل گرفت و بخشی از آن امروز به برگزاری زیارت ناحیه مقدسه می گذرد که در پست های پیشین بدان پرداختم. خلاصه این که گوشت و پوست و استخوان این حقیر با این مجالس پیوندی دیرینه دارد، گرچه متاسفانه از این دریای لایتناهی کمتر بهره برده و مانند اطفال گریز پای، هر از چندی از این مسیر دور شده و می شوم، ولی خدا را شکر که این دوری دیری نمی پاید و حرکت فرکانسی زندگی ما را مجدّدا به پای این آبشار رحمت می کشاند.

احتمالاً آنچه را که در بالا ذکر کردم برای اثبات حسن نیتم کفایت کند و برای این که بدانید که آنچه می گویم حرف کسی نیست که از دور، دستی بر آتش داشته باشد.

به این نظر که توسط یکی از خوانندگان محترم وبلاگ در پست فراخوان آسیب شناسی هیئات مذهبی گذاشته شده، توجه فرمایید:

[!!!!]«توکلت علی الحیدر
نمی دانم چرا همه تا نوبت به عزاداری امام حسین می رسه دنبال آسیب شناسی اون می رن مجالس مولایم حسین هیچ آسیبی نداره واین تویی ومنم که آسیب اونیم چرا عادت کردیم تو کاری که به ما مربوط نیست دخالت کنیم چرا تو کاری که مربوط به امام حسین میشه باید دخالت کنیم چرا باید کتاب چاپ کنن که بنویسن حضرت زینب(نعوذبالله) اشتباه کرده سرش رو به محمل زده وخون از سرش جاری کرده[!!!!] آخر مگر نمی دانید زینب کبری معصوم بوده[!!!!] مگر نمی دانیدبی بی زینب کبری بعد از امام حسین علیه السلام عهده دار مقام ولایت و امامت بودند[!!!!] و حضرت اسرار را به ایشان عرضه داشته اند. (كمال الدين، ج2، ص501، اثبات الوصيه ص231).
«حضرت زينب سلام ا.. عليها سر مبارکشان را بر چوبه محمل زدند»
ارباب مقاتل نقل می کنند: « فالقفتت زینب فرأت رابس اخیها فنطحت جبینها بمقدم المحمل حتی رایتا الدم یخرج من تحت قناعها...»
«
پس هنگامی که حضرت زینب سر مبارک برادرش را برروی نیزه دید پیشانی مبارکش را بر چوب محمل زده تا خون از زیر سرپوششان بیرون آمد و دیده شد».
این هم درد دل من»

اساساَ می شود آسیب شناسی را با همین یک نظر آغاز کرد، البته شرح مفصل آن بماند برای بعد، ولی همین که ایشان لفظ مبارکه ی «توکلت علی الله» را این گونه نوشته اند، حضرت زینب(س) را معصوم دانسته اند و از کتابی بی نام و نشان یاد می کنند که عمل زینب(س) را تقبیح کرده و از همه مهم تر آن حضرت را عهده دار مقام ولایت و امامت عنوان کرده اند، خود نشان از عمق فاجعه ای دارد که امروزه در لایه های درونی و میانی برخی از هیئات مذهبی در حال بروز و ظهور است.

اتفاقا این حقیر نیز با بخشی از نظر این دوستمان موافقم که اگر آسیبی هست از ماست. در واقع مجالس امام حسین(ع) را ما با ندانم کاری هایمان، با برداشت های نادرستمان، با افراط و تفریطمان، به چالش می کشیم. که ان شاءالله در بخش های بعدی بیشتر بدان ها پرداخته و با ذکر نمونه های مختلف، در موردش بحث خواهیم کرد.

کماکان پذیرای نظرات و انتقادات همه ی شما عزیزان هستم. منتظر پست های بعدی باشید.

یا حسین