با این که دلم نمی‌خواد این قدر از شجریان بنویسم ولی برای آخرین مطلب، آخرین اظهار نظر ایشون رو که در واقع چوب حراج بر هر آنچه که تا به حال مردم مسلمون در مورد ایشون می‌اندیشیدن زده، می‌ذارم:

«بيژن فرهودي» (خبرنگار صداي آمريکا)  اخيراً به سراغ «محمدرضا شجريان» رفت و با ذکراين مقدمه که: «گزارش بازرس ويژه سازمان ملل، آقاي «احمد شهيد»، در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران نشان مي‌دهد که حکومت ايران طي دو سال اخير با هنرمندان چپ افتاده است»، نظر شجريان را در اين‌باره جويا شد.

شجريان پاسخ داد: «به‌طور کلي اين نظام و اين حکومت ذاتاً مي‌خواهد همه چيز در اختيارش باشد. اين نظام مي‌خواهد همه‌چيز را به‌طور صددرصد زير سلطه خود داشته باشد. اگر يک بخشي از حکومت نخواهد که با آن‌ها باشد، همه آن بخش، زير سؤال مي‌رود و مي‌گويند که اين، مورد دارد و جلويش را مي‌گيرند. اگر يک نفر پايش را از گليم خود درازتر کند- از نظر آن‌ها - مشکلات زيادي سر راهش قرار مي‌دهند. اين‌ها هرگز با هنر کنار نمي‌آيند، هرگز و هرگز! همچنان که در طول 1400 سال با هنر ما کنار نيامدند. باز هم نخواهند آمد. موسيقي هم مانند خيلي از هنرها نمي‌تواند در خدمت اين‌ها باشد.»

شجريان با اين اظهارات نشان داد ابراز نارضايتي او از نظام 33 ساله جمهوري اسلامي، بهانه‌اي بيش نبوده و مشکل اصلي او با اساس اسلام به‌عنوان يک مکتب آسماني است. شجريان با تصريح به «کنار نيامدن 1400 ساله با هنر» انگشت اتهام را به سمت اسلام مي‌گيرد و پرده از درونيات خود برمي‌دارد.

گويا اسلام‌ستيزي، يک بيماري واگيردار در جبهه مخالفان جمهوري اسلامي است که به محض خروج از کشور عود مي‌کند!

از کفريات گنجي و حقيقت‌جو و شيرين عبادي و سروش و... بگيريد تا اين اواخر که افاضات محمدرضا شجريان هم به آن‌ها اضافه شد.

یه بخش از این مصاحبه رو می تونید اینجا ببینید.