سال صرفه جویی و اصلاح الگوی مصرف
از وقتی که امسال توسط مقام معظم رهبری به این نام نامگذاری شده، این طور احساس می شه که مردم واقعاً به این مقوله توجه نشون می دن. شاید بشه گفت امسال بعد از سال وجدان کاری و انضباط اجتماعی، اولین سالیه که نام اون ارتباط نزدیک تری با مردم داره و در واقع اونا می تونن خودشون این مبحث رو حداقل در حیطه ی کار و زندگیشون عملیاتی کنن.
این جمله دیگه برا همه آشناست که «صرفه جویی کم مصرف کردن نیست، درست مصرف کردنه!» و اگه واقعاً یه زمانی برای اندیشیدن به این نکته بذاریم مطمئناً به نتایج جالب توجه و کاربردی دست پیدا می کنیم.
خدا رحمت کنه قدیمیا رو که خیلی به صرفه جویی اعتقاد داشتن، اگر چه بعضیا تو این کار افراط می کردن و کار رو از درست مصرف کردن به کم مصرف کردن و گاهی هم مصرف نکردن می کشوندن ولی توجه به برخی روحیاتشون خیلی عبرت انگیزه!
مثلا مادر بزرگ خدا بیامرز ما صبح که از خواب بلند می شد و چراغ نفتی سه فتیله ای رو روشن می کرد و قابلمه ی آبگوشت رو روش می ذاشت، دیگه تا شب کبریت نمی زد. بلکه با همون آتیش و همون چوب کبریت سوخته وسایل دیگه ای رو که می خواست روشن می کرد.
حالا البته دیگه اون دور و زمونه گذشته، دیگه کمتر کسی برا روشن کردن گاز و ... کبریت می زنه. دیگه اکثر چیزایی که نیاز به آتیش دارن، به فندک های برقی مجهّزن. اما تو چیزای دیگه ی زندگیمون اسراف، زیاده روی در مصرف، نا بجا مصرف کردن و ... الی ماشاءالله دیده می شه!
اگه خدا توان بده می خوام یه سرفصل وبلاگ رو به این امر اختصاص بدم و البته مشارکت شما رو هم ارج می نهم.
اجازه بدید بدون هیچ پیچیدگی و دور سر چرخوندن لقمه، هر چی که به نظرم می شه در مصرف اصلاحاتی صورت بدیم رو لیست کنم.
هدیه بردن و هدیه گرفتن:
یکی از اموری که موجب گرمی ارتباطات انسانی (چه در بعد درون خانوادگی و چه در بعد برون خانوادگی) می شه، اهدای هدیه است. ولی عدم توجه به الگوی صحیح هدیه بردن؛ باعث شده که این امر کارویژه خودش رو از دست بده و تبدیل بشه به دغدغه ای که گهگاه موجب سرد شدن روابط می شه.
عدم توجه به نیازهای هدیه گیرنده و توان مالی هدیه دهنده، یکی از اصلی ترین عوامل بروز این معضل شده است.
قدیمیا یه مثل داشتن که خیلی ارزشمند بود. می گفتن: «دوست منو یاد کنه، به یه هل پوچ» یعنی خود هدیه اصلاً مهم نیست بلکه اونی که مهمه، نفس هدیه بردنه. اما امروزه به تنها چیزی که کمتر فکر می شه همین نفس هدیه بردنه. امروزه دیگه هدیه یه ابزار تفاخره. کسی که می خواد هدیه بخره، کمتر وضع مالی خودش رو در نظر می گیره و سعی می کنه از دیگران عقب نمونه، هدیه گیرنده هم به این امر کمتر توجه داره و ارزش هدیه آورندگان رو به قیمت و ارزش هدایاشون می دونه. در صورتی که باید این اندیشه نادرست اصلاح بشه و خود هدیه اهمیت پیدا کنه نه بها و ارزش اون. البته اگه کسی باشه که دستش به دهنش برسه و به نیت کمک به کسی، هدیه گرانقیمت (و البته مناسب حال) و به دور از تفاخر و تکبر بهش بده، اشکالی نداره.
از طرف دیگه هدیه برنده به نیازهای هدیه گیرنده هیچ توجهی نداره. یعنی براش مهم نیست که این هدیه ای که داره می بره مناسب طرف هست یا نه! معمولا یه چیزایی می خرن که بیشتر جنبه لوکس و تشریفاتی داره تا یه وسیله به درد بخور و درست درمون.
پس به نظر می رسه برای اصلاح الگوی مصرف در امر هدیه بردن و هدیه گرفتن باید این نکات در نظر گرفته بشه:
- باید نفس هدیه بردن ارزش خودش رو به دست بیاره، نه نوع هدیه!
- هدیه برنده باید بدون توجه به حرف و نقل دیگران، بیشتر به توان مالی خودش توجه داشته باشه.
- هدیه گیرنده نیز باید ارزش هدیه برنده رو با قیمت هدیه اش مقایسه نکنه.
- هدیه برنده باید به دور از تشریفات و تجمل گرایی بیشتر هدیه ای مناسب حال و مورد نیاز هدیه گیرنده تهیه کنه.
- بهتره در صورتی که از نیاز هدیه گیرنده خبری نداریم، به مقدار توانمان وجه نقد هدیه ببریم.
- البته اینا همه برای هدیه بردن در مراسم مهمه و الا اهدای هدایای کوچک در مناسبت های مختلف و لو یه شاخه گل؛ می تونه بسیار موجب نزدیکی دلها و ایجاد نشاط در محیط زندگی و کار بشه.
یا علی!