دلیل خلقت

السلام علیک یا امیرالمومنین

برای گفتن از علی(ع) جرات شیر لازم است. و من چون چنین جراتی ندارم پس اجازه دهید ساکت بمانم. ضمن تبریک این میلاد مسعود، شما را مهمان غزلی از کتاب طوفان واژه های آسید حمید برقعی می کنم. یا علی

تاریخ مثل ساقی کوثر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در ِ دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب، در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است!

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گم شده است

هر کس که ختم نادعلی برنداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست، برابر نداشته است!

برای دیدن تصاویری جدید از حرم مولای متقیان(ع)، اینجا را کلیک کنید. (با تشکر از خبرگزاری مهر)

یا من ارجوه لکل خیر!

یا من ارجوه لکل خیر!

چقدر خوب است انسان اگر به متون عربی تسلط ندارد، گاهی به ترجمه ی آیات الهی و ادعیه نگاهی عمیق تر بیفکند.

ماه رجب است، بیایید به آنچه بعد از هر نماز واجب این ماه سفارش شده ایم تا قرائت کنیم، بیشتر بیندیشیم. هر چند ترجمه هیچ گاه تحمل بار معنایی این واژه های آسمانی را به طور کامل ندارد. اما باز هم از هیچ بهتر است:

 

ای آن که امیدم در هر خیر و نیکی به دستان توست. و از خشم و غضبت در هر کجی و ناراستی به خودت پناه می برم.

ای آن که به بهانه ی اندک، بسیار عطا می کنی.

ای آن که به هر کس که از تو بخواهد می بخشی.

ای آن که به کسانی که نمی خواهند و حتی تو را هم نمی شناسند باز از سر لطف و رحمتت عنایت می کنی.

به من هم که اینچنین از تو می خواهم؛ هر آنچه خوبی در دنیا و هر آنچه نیکی در آخرت است عطا فرما!

و هر آنچه بدی در دنیا و هر آنچه شرّ در آخرت است، از من بر طرف ساز!

زیرا عطای تو تمام و کمال و بی نقص است.

ای کریم بنده نواز بر من بیش از پیش تفضل فرمای!

ای صاحب جلالت و بزرگواری!

ای دارنده نعمت ها و احسان ها!

 ای صاحب بخشش و کرم!

چهره ی مرا بر آتش دوزخ حرام گردان!

آمین یا رب العالمین!

 

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی است!

سال گذشته در سالروز میلاد با سعادت امام مجتبی(علیه السلام) که بزمی شاعرانه از شعرای پیر و جوان در محضر رهبر معظم انقلاب برگزار می شود، شاعر جوانی شعری خواند که گویی تا عمق استخوان من فرو رفت و آنقدر عطش پیدا کردن شعرش در من زیاد شد که از هر کس که دیدم در باره اش سوال کردم. تا این که یکی از دوستان خوبم؛ آقای امیر اکبرزاده که او نیز از شعرای جوان شهر من است و وبلاگ زیبایی هم دارد، و اتفاقا او هم در آن جمع شاعرانه حضور داشت، نام و نشان شعر و شاعر را پرسیدم و با کمال افتخار با خبر شدم که نامش سیدحمیدرضا برقعی است و اتفاقا همشهری ماست. شعرش را گیر آوردم و بارها و بارها با خودم زمزمه کردم. "شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست". چندی پیش این جوان رعنا را در مراسم جشن عقد امیرخان اکبرزاده زیارت کردم ولی توفیق هم کلامی حاصل نشد.

در یکی از روزهای خدا که در حال قدم زدن در خیابان ارم بودم و طبق وسواس همیشگی که کتابفروشی ها مرا به سوی خود جلب می کند، ـ البته نه که اینقدر کتابخوان باشم ولی نمی دانم چرا نمی توانم از مقابل قفسه ی کتابفروشی ها راحت عبور کنم ـ گویی کتابی صدایم کرد. نام کتاب این بود: "طوفان واژه ها" به سرعت آن را خریدم و ظرف کمتر از یک ساعت تمامی اشعارش را خواندم. پس از خواندن هر شعر آنقدر حس ترقص به من دست می داد که نمی گذاشت کتاب را زمین بگذارم، به همین روی تک تک اشعارش را خواندم و بدون اغراق باید بنویسم حالی که پس از خواندن این کتاب به من دست داد را می توانم با حال خوش پس از یک زیارت دلچسب مقایسه کنم. با این توضیح که هر یک از اشعار را می توان زیارتنامه ای جداگانه نام نهاد.

یکی دو روز قبل هم که برای کاری خدمت دوست و برادر بزرگوارم آقای سید مهدی حسینی (یکی دیگر از شاعران جوان شهر من که کم کم در حال در بر کردن کسوت استادی و پیشکسوتی این وادی است) رسیده بودم، از ایشان شنیدم کتاب مذکور به چاپ دوم رسیده است. خیلی خوشحال شدم. از همین جا به تمامی اهل ذوق و علاقمندان به خاندان عصمت خواندن این کتاب را اکیدا توصیه می کنم.

در پایان به عنوان حسن ختام این پست شعری را که آسید حمید برقعی به بانوی شهر آینه ها؛ حضرت معصومه(سلام الله علیها) تقدیم کرده، برایتان می آورم تا شما هم در این حس خلسه گونه ی من شریک شوید:

یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه

(تقدیم به بانوی  شهر آینه ها حضرت معصومه س)

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی

تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا

بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل میکند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست میدهد

در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع

روشن کننند هاجر و مریم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست

خونین تر است ماه محرم کنار تو

مادر کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

ما با تو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات

مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات

زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

باران میان مرمر آیینه دیدنیست

این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم

جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

من روی حرف های خود اصرار میکنم

در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

عمریست محو او به تماشا نشسته ایم

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست

ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا

ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم

مربع

از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

روزی که زیر پای شما خاک می شوم...

میلاد کوثر

یا زهرا

میلاد پر برکت و با عظمت مقصود خلقت، حضرت صدیقه ی طاهره، فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و میلاد مسعود خلف صالح و ادامه دهنده ی راهش حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) بر جمیع آزادگان جهان تبریک و تهنیت باد.

خدایا به فریاد برس!

در راستای بچه بازی شدن خیلی چیزها از جمله هیئات مذهبی، و در ادامه ی حرکات لم یتچسبک بعضی از به اصطلاح مداحان و سخنرانان، اوضاع به نظر کاملا قاراشمیش می رسد. دیروز یک فایل صوتی روی گوشی یکی از دوستانم شنیدم که از فرط تعجب و بعد عصبانیت، برجسته شدن رگ های گردنم را حس کردم. بی ادبی و بی نزاکتی در امر مرثیه خوانی معصومین را به حدی رسانده اند که یقینا اگر من در آن لحظه آن مداح محترم را زیارت می کردم ـ با تمام بی عرضگی هایم ـ لااقل یک سیلی آبدار حواله اش می کردم تا بفهمد چه می خواند و برای که می خواند!

حتما می پرسید قضیه چیست که این بابا این قدر داغ کرده! برایتان می نویسم.

چند سال است که برخی از مداحان (که بحمدالله از قبل این شغل!!! شریف به نان و نوای اساسی رسیده اند) از آنجا که کف گیر معرفتشان به ته دیگ خورده و نمی خواستند به این زودی از کورس رقابت با دیگران خارج شوند و به بهانه ی جذب نیروهای جوان، شروع کردند به استفاده از سبک های برخی خواننده های آن ور آبی و این ور آبی. حالا این ور آبی اش را علی الحساب چشم پوشی می کنیم، ولی کسانی که سبک آن ور آبی ها را می خواندند، بدون توجه به عوارض این حرکت غیر اخلاقی، منتقدان خود را با چوب نفهمی و عدم درک جوانان و ... نواختند.

باعرض معذرت

اما فایل صوتی که این قدر حرص من را در آورد، اتفاقا ادامه ی همان روند بود، منتها این مداح محترم  حتی به خود زحمت نداده بود، حالا که سبک موسیقی را برداشته، یک شعر دیگر رویش بگذارد. بلکه همان شعری را که خواننده ی زن آنچنانی آن ور آبی خوانده بود را بدون کم و کاست و بدون کوچک ترین تغییر در لحن و موسیقی خطاب به امام رضا(ع) ـ با عرض پوزش از ساحت آقا ـ خوانده، یک آدم رندی هم برداشته مداحی این آقا را با صدای آن خانم خواننده، میکس کرده و فرستاده روی گوشی های موبایل. بازار بلوتوث هم که داغ داغ است و به سرعت برق و باد این فایل دست به دست می شود.

حالا شما بگویید اگر جای من بودید، چه حالی به شما دست می داد؟